16
ﺍﻧﮕﻠﻴﺲ ﺍﺳﻼﻣﻰ ﻣﺮﻛﺰ ﻣﺎﻫﻨﺎﻣﻪ56 ﺍﻧﮕﻠ ﻼﻣ ﻣﺎﻫﻨﺎﻣﻪ ﻣ ﻛﺰ ﺍ5 5 5 5 5 1431 ﺭﺟﺐ- 1389 ﺧﺮﺩﺍﺩ- 2010 ژﻭﺋﻦ- 56 ﺷﻤﺎﺭﻩ ﻛﻌﺒﻪ ﺯﺍﺩ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎ ﺯﻳﺒﺎﻳﻰ ﻣﻈﻬﺮ ﻋﻠﻰ ﺣﻀﺮﺕ ﻛﻮﺛﺮ ﻛﺮﺍﻧﻪ ﺍﺯ ﺭﺟﺐ ﻣﺎﻩ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﻓﻀﻴﻠﺖ () ﺟﻮﺍﺩ ﺍﻣﺎﻡ ﺳﻴﺎﺳﻲ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﺣﺮﻛﺖ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﻴﻪ ﺑﺎﻗﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺯ ﻧﺼﻴﺤﺘﻰ (ﺭﻩ) ﺧﻤﻴﻨﻰ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﻓﺘﺎﺭﻯﻫﺎﻯ ﺟﻠﻮﻩ ﺑﺮ ﺷﺮﺣﻰ ﺍﺳﻼﻡ ﺩﺭ ﺯﻥ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﻛﻮﺩﻛﺎﻥ ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮﻥ ﻛﻮﺩﻛﺎﻧﻪ ﻣﺮﻛﺰ ﺍﺧﺒﺎﺭ

Eslam wa Zendegi 56ic-el.com/faraji/EVZ/1056.pdfEEslam wa Zendegi 56.indd 1slam wa Zendegi 56.indd 1 118/05/2010 10:40:488/05/2010 10:40:48 ١۴٣١ ﺐﺟﺭ ١٣٨٩ ﺩﺍﺩﺮﺧ

  • Upload
    others

  • View
    14

  • Download
    0

Embed Size (px)

Citation preview

Page 1: Eslam wa Zendegi 56ic-el.com/faraji/EVZ/1056.pdfEEslam wa Zendegi 56.indd 1slam wa Zendegi 56.indd 1 118/05/2010 10:40:488/05/2010 10:40:48 ١۴٣١ ﺐﺟﺭ ١٣٨٩ ﺩﺍﺩﺮﺧ

ماهنامه مركز اسالمى انگليس

56

انگل الم ا كز م ماهنامه

55555

شماره 56 - ژوئن 2010 - خرداد 1389 - رجب 1431

خانه زاد كعبه حضرت على مظهر زيبايى ها

از كرانه كوثر فضيلت و اعمال ماه رجب

حركت فرهنگي و سياسي امام جواد (ع) نصيحتى از حضرت امام باقر عليه السالم

شرحى بر جلوه هاى رفتارى امام خمينى (ره) شخصيت زن در اسالم تلويزيون و كودكان

كودكانه اخبار مركز

Eslam wa Zendegi 56.indd 1Eslam wa Zendegi 56.indd 1 18/05/2010 10:40:4818/05/2010 10:40:48

Page 2: Eslam wa Zendegi 56ic-el.com/faraji/EVZ/1056.pdfEEslam wa Zendegi 56.indd 1slam wa Zendegi 56.indd 1 118/05/2010 10:40:488/05/2010 10:40:48 ١۴٣١ ﺐﺟﺭ ١٣٨٩ ﺩﺍﺩﺮﺧ

شماره ۵۶ ژوئن ٢٠١٠ خرداد ١٣٨٩ رجب ١۴٣١ 22

يت هدا

يان شوا

پييتهدا

يان شوا

پي

فضايل پايان ناپذير امام على عليه السالم ، دستمايه ــندگان، ــمه الهام نويس آفرينش هاى ادبى و سرچش

شاعران و هنرمندان بوده و خواهد بود.تولد آن حضرت در خانه خدا و شكافته شدن ديوار ــا كنون به اين ــت كه ت كعبه، موهبت و فضيلتى اســش نيامده و از منقبت ــرى پي صورت براى هيچ بشــمار مى رود. ــاى منحصر به فرد اميرمؤمنان به ش ه

(1)ــائل ديگر مربوط به شخصيت اين مسأله، مانند مســيعه، به صورت گسترده واالى پيشواى نخستين شــى و آثار شاعران انعكاس يافته اى در ادبيات فارســت گذرا به اين ــته حاضر، نگاهى اس ــت. نوش اســروده ــى در رواق ذهن و زبان و س ــاب نوران بازت

شاعران متعهد، از ديرباز تا زمان حاضر.«شيخ حسن كاشى» مى سرايد:

در كعبه بزاد آن جهاندار آن جفت بتول و شير كرار در كعبه كسى چو او نزاده

اين منزلتش خداى داده ــه خدا، چه در ــودى حضرت امير با خان پيوند وجــتمايه سرودن هاى نغز ــهادت، دس تولد و چه در شــهور را همه مى دانند ــت و اين بيت مش ديگرى اس

كه:كسى را ميسر نشد اين سعادت

به كعبه والدت، به مسجد شهادت ــهادت، به عنوان «حسن مطلع» اينگونه والدت و شــمرده شده و ــن ختام» براى آن حضرت ش و «حس

شاعران چنين سروده اند:در كعبه شد پديد و به محراب شد شهيد

نازم به حسن مطلع و حسن ختام او ــت و همه ــدان عالم اس ــه موح ــه، قبل ــه كعب اينكــر كعبه مى كنند، ــتان در حال نماز، روى ب خداپرســه به خدا از راه ــت كه توج گوياى اين حقيقت استوجه به حجت خدا است و توحيد با واليت پيوند ــار ادبا طرح ــت كه در آث دارد، موضوع ديگرى اس

شده است.ــر اصفهانى» در قصيده «غيب الغيب» خويش، «صغي

از جمله در ابياتى، اين اشارات را دارد:در حريم كعبه شاه انس و جان آمد پديد

آنچه مقصود دو عالم بود، آن آمد پديد كعبه خود قلب جهان است و ز غيب ذات خويش

سر غيب الغيب در قلب جهان آمد پديد پيش از آن كايد فرود «اياك نعبد، نستعين»

از درون كعبه وجه مستعان آمد پديد ــمس اصطهباناتى» نيز در مسمطى كه با «امشب «شــرى...» آغاز مى ــمان دارد صفاى ديگ ــه چهر آس كشود، در ترسيم شب ميالد على عليه السالم در يك

بند چنين مى گويد:چون صبح فردا آفتاب از كوه بطحا سر زند

روح القدس بهر خبر،اهللا اكبر برزند اول حصار كعبه را پيراهن ديگر زند و آنگه درون خانه را آيين زيباتر زند

لوحى به شكل «يا على» بر بام و بر سر در زند نقشى براى جاى پا بر دوش پيغمبر زند

بر مشركان چشمك زند، لبخند بر خيبر زند يعنى رسيد آن كو كزو نسل عدو گردد تلف

ــم رسا» نيز با اين نگاه به مسأله نگريسته «دكتر قاساست:

در حريم كعبه نور آفتاب افتاده است يا فروغى از جمال بوتراب افتاده است؟

خانه زاد حق كه در اثبات حقانيتش مدعا واهللا اعلم بالصواب افتاده است

ــعراى بهار» نيز قصيده اى دارد كه برخى «ملك الشابياتش چنين است:

زهى به كعبه شرافت فزاى ركن و حطيم زهى مقام تو فخر مقام ابراهيم

زهى حريم تو چون كعبه، الزم اإلكرام زهى وجود تو چون قبله، واجب التعظيم

ميان لجه شرع محمدى، كعبه است همان صدف كه در او زاد چون تو در يتيم

ــه كعبه در عبادت ــروده هاى فراوانى توجه ب در س

ــازى شده و نماز، با توجه به موالى متقيان قرينه ساست.

ــزى» در والدت حضرت مى «محمد على فتى تبريسرايد:

امروز كعبه را شرف و مرتبت فزود كانجا بزرگ آيت دادار، رخ نمود

زين پيشتر نداشت چنين حرمتى حرم شد مولد على و از آن حرمتش فزود

مهر على است هادى حق دوستان پاك بر كعبه مى برند اگر روز و شب سجود

ــالم است، هم پيوند كعبه هم با تولد على عليه الســياه كعبه را هم پوشيدن لباس ــهادتش. جامه س با شعزا در سوگ اين خانه زاد حرم تصوير كرده اند؛ از

جمله «حسان» مى گويد:كعبه ز كف داده چو مولود خويش

جواد محدثى

نگاهى به موضوع تولد حضرت على عليه السالم در «خانه خدا» در اشعار شاعران فارسى

Eslam wa Zendegi 56.indd 2Eslam wa Zendegi 56.indd 2 18/05/2010 10:41:2418/05/2010 10:41:24

Page 3: Eslam wa Zendegi 56ic-el.com/faraji/EVZ/1056.pdfEEslam wa Zendegi 56.indd 1slam wa Zendegi 56.indd 1 118/05/2010 10:40:488/05/2010 10:40:48 ١۴٣١ ﺐﺟﺭ ١٣٨٩ ﺩﺍﺩﺮﺧ

33 شماره ۵۶ ژوئن ٢٠١٠ خرداد ١٣٨٩ رجب ١۴٣١

گشته سيه پوش عزاى على ــاعران معاصر، مرحوم «محمدعلى مردانى» از از شــالم است كه جمله دلدادگان اميرالمؤمنين عليه السدر مجموعه شعرش به نام «على مظهر عدل و فاطمه ــه اين منقبت علوى ــوا» در ابيات فراوان ب مظهر تق

اشاره دارد، كه برخى از آنها را مى آوريم:ــاالر جوانمردان كه ترسيمى زيبا از شب در شعر س

ميالد است، از جمله مى گويد:نهاد بنت اسد پا به كعبه مقصود

كه تا نهد اسداهللا پا به ملك وجود على ولى خداوندگار، رب ودود

ز امر صانع كل كردگار غيب و شهود ــاعران صاحبدلى است كه «ژوليده نيشابورى» از شدر مدح اهل بيت، سروده هاى زيبايى دارد. در يكى ــروده هايش به اين فضيلت اينگونه اشاره مى از س

كند:از امر حق به خانه حق شد والدتت

تا حق شود ز جلوه تو جلوه گر، على! از يمن مقدم تو حرم گشت محترم

اى داده از تو نخل واليت ثمر، على تا آنكه يادبود تو ماند به يادگار

بهر توگشت معجز شق القمر، على شرط قبول حج و طواف حرم تويى

سعى و صفا و ركن و منا و حجر، على ــت. اين ــود حرم اس ــرم، از مول ــت ح آرى... حرممضمون در شعرى از «مظاهر اصفهانى» چنين آمده

است:على امشب حرم را محترم مى دارد از مقدم كه جبريل امين گرد حرم پر مى زند امشب

در شعر «عماد تهرانى» است:حرم كعبه تو را مولد از آن شد، يعنى

اى مهين بنده، تويى صاحب اين خانه ما و «حاج اسماعيل شيرازى» مى سرايد:

در مرحله على نه چون است و نه چند در خانه حق زاده به جانش سوگند

بى فرزندى كه خانه زادى دارد شك نيست كه با شدش به جاى فرزند

ــداى كعبه به ــبت به كعبه و خ ــه زادى موال نس خانــت. از جمله در اين ــده اس تعابير گوناگون بيان ش

رباعى:روزى كه على به كعبه آمد به وجود

از بهر على خدا در كعبه گشود در بست بداد خانه خود به على

حقا كه على است خانه زاد معبود برداشتهاى لطيف و نكته سنجى هاى ظريف نسبت ــگفت، شاهد مجذوب شدن دلها به به اين واقعه شــعر ــت. در غير ش صاحب واليت و مولود كعبه اســود؛ مثال ــز اينگونه لطافت هاى ادبى ديده مى ش ني«محمود عقاد» نويسنده برجسته مصرى مى نويسد: حضرت على عليه السالم در درون كعبه زاده شد و ــرد كه وى بر بت هاى كعبه خداى متعال عنايتى كــجود نكرد، گويا ميالد او در كعبه پيام آور دوران س

جديدى براى كعبه و عبادت در آن است.(2)ــخنى را اينگونه ــير «آلوسى» س عالمه امينى از تفس

نقل مى كند:ــد و در ــالم ش اين افتخار كه نصيب على عليه الســت كه به ــت داش ــه به دنيا آمد، حضرت دوس كعب

ــوى اين مكرمت و موهبت را جبران كند. تالفى نحــاى خانه كعبه را به پايين ــش آن بود كه بت ه كردنــت كه كعبه، افكند و در برخى روايات نيز آمده اســتش قرار مى از اينكه در اطرافش بت ها مورد پرسگرفتند به خداى متعال شكايت كرد كه: پروردگارا ! ــتيده خواهد شد؟ تا كى اين بت ها پيرامون من پرسخداوند نيز وعده داد كه كعبه را از اين آلودگى پاك

خواهد ساخت.(3)«صائب تبريزى» مى گويد:

غفلت نگر كه پشت به محراب كرده ايم در كشورى كه قبله نما موج مى زند

ــيخ مفيد» را ــى گذرا، كالم «ش ــان اين بررس در پايــاد ــازيم كه در ارش ــته مى س زينت بخش اين نوش

نوشته است:ــالم و نه پس از وى، هيچ «نه پيش از على عليه الســت، مگر او. مولودى در خانه خدا به دنيا نيامده اســبت به مقام و ــت خداوند نس اين از روى بزرگداش

موقعيت اوست.»(4)

----------------------پى نوشتها:

ــيعه و سنى تصريح كرده اند كه 1 . عده اى از علماى شــت و برخى كتاب روايات در اين مورد در حد تواتر اســك : الغدير، ج6، ــته اند. ن ــتقلى در همين زمينه نوش مس

ص22 به بعد.2 . عبقرية االمام على، ص43

3 . الغدير، ج6، ص224 . الغدير، ج6، ص24

ماهنامه اسالم و زندگى، نشريه مركز اسالمى انگليس

شماره56 ،ژوئن2010، خرداد1389، رجب1431

Eslam wa Zendegi 56.indd 3Eslam wa Zendegi 56.indd 3 18/05/2010 10:41:2718/05/2010 10:41:27

Page 4: Eslam wa Zendegi 56ic-el.com/faraji/EVZ/1056.pdfEEslam wa Zendegi 56.indd 1slam wa Zendegi 56.indd 1 118/05/2010 10:40:488/05/2010 10:40:48 ١۴٣١ ﺐﺟﺭ ١٣٨٩ ﺩﺍﺩﺮﺧ

شماره ۵۶ ژوئن ٢٠١٠ خرداد ١٣٨٩ رجب ١۴٣١ 44

يت هدا

يان شوا

پي

فاطمه! اى گلواژه آفرينش!كجا زبان ما را رسد كه وصف تو گوييم و كجا به انديشه ما آيد كه ذكرتو آريم، ــت كه درخشش ــد و كدام آينه اس ــن تو نويس و كجا توان قلم بود كه نقش حس

نور تو را بتاباند.فاطمه! اى بزرگ بانو!

اى نام تو، جامع كماالتت كه گوياى عصمت آتش سوز توست. اى آن كه دامنت، ــردار توحيد را پرورد. اى آن كه مهر رخت،خورشيد فروزان مريم و ــالت س رســت; چرا كه جهان بانوان را تو سرورى. اى آن كه ــيه و خديجه را فزونتر اس آســيده اى. اى آن كه ــوزانت را ازچشمه صداقت و اخالص چش ــهد شهادت س شــى(ص) را مادرى، پس نقش آفرين كربالى 61 ــر گرده گيتى، دوريحانه مصطف بــت، نامت نقش بسته است، تو مظهر خشم تويى; آرى تويى. اى آنكه بر در بهش

خدايى، تو جلوه گاه رضاى حقى.فاطمه! اى دختر رسالت!

ــانه هاى در بند بردگى! همه مى گفتند: اين دختر اى به حق واصل! اى ناجى شــت. ولى تو يادگار همسرت را از گردنت ــت، او فرزند رهبر ماس ــول خداس رســرت قلب ــازى، چرا كه مايه مس باز مى كنى، و گردنى را با بهاى آن آزاد مى س

پيامبر است.فاطمه! اى پاره وجود مصطفى!

در كنار خندق بر تو چه گذشت؟ براى پدر چه آورده بودى؟خودت گفتى:«نانى است كه براى فرزندم پخته ام; تكه اى از آن را براى شما آوردم ».

پاسخ پدر با دل تو چه كرد؟ــه روز در كام پدرت ــت كه بعد از س ــرم! بدان كه اين اولين غذايى اس «اى دخت

جاى مى گيرد».فاطمه! اى گلبانگ واليت!

ــيدى و تا بر منافقان بانگ برمى آوردى، كسى را ياراى سلطه بر تا تو مى خروشــربودى، و چه زود ــود. تو «ام ابيها»ى پدر و همچون او، ركن همس ــى خدا نب ولاين دو استوانه ولى(ع) فرو ريخت. خوانده ايم كه توبعد از پدر، تبسم را از ميان ــم ــمى ننمودى; جز يك تبس بردى. تو ديگر نخنديدى; خنده كه هيچ،حتى تبســاخته دست دوست وفادارت ــبه تابوت س پرمعنا! براى چه بود؟ مگر آنگاه كه ش

«اسماء» را ديدى، كدام آرزويت را جامه عمل يافته مى ديدى؟ــى افتادى. تو ياد صداى مؤذن ــو از پيراهن پدر چه مى بوييدى كه مدهوش م تپدر كردى; مگر آن صدا يادآور چه خاطراتى بود؟ بالل كه ديگر بناى اذان گفتن ــت، ولى چه كند كه پاره تن مصطفى(ص)خواسته است. پس چرا اين صدا نداش

در گوش مؤذن پيچيد كه: بالل! ادامه نده، كه فاطمه(ع) جان داد!فاطمه! اى راز سر به مهر!

تو مگر يگانه يادگار اشرف كاينات نبودى؟ چرا كسى نبايد از درد توآگاه باشد؟ گويا تو با اين سكوت، با عالمى سخن دارى; سخن از ظلم نفاق پيشگان; سخنى ــكوت; سكوت شبهاى على(ع) كه پرستاريت مى كرد; سكوت غسل شب در ســينه اش بودى، چه رازى، ــرور س ــب و پنهانى قبر. تو با على(ع) كه س و دفن شــرى، چه عهدى داشتى كه باگونه هاى تر، مقابل قبر مصطفى(ص) از قلت چه س

شكيبايى خود، در غم فراقت سخن مى گويد؟فاطمه! اى كوثر حيات!

ــرخ شهادت را ملت ما، كه امامشان آنان رافرزندان معنوى اى مقتداى ما! خط سكوثر تو خواند، از تو و گلهاى دامنت گرفته اند. نيك مى دانيم كه حضور تو در ــر، محشر ديگر است. آنگاه كه قايمه عرش را به دست مى گيرى و صحنه محش

داورى خون گل كرباليت راخواهانى.

زيباترين برخورد با اقليت هاى مذهبىـ روزى حضرت على(ع) با يك مسيحى همسفر بودند. بعد از مسافتى، آن مسيحى گفت كه مقصد من فالن شهر است و حضرت على(ع) نيز فرمودند كه مسير من به كوفه است. ــيدند. مرد مسيحى از حضرت جدا شد و به راه ــافتى به دو راهى كوفه رس پس از طى مسخود رفت و مشاهده كرد كه حضرت على(ع) به راه كوفه نرفت و به دنبال او مى آيد. او ــما به كوفه نمى رويد؟ حضرت پاسخ دادند: بله من به كوفه مى ــيد مگر ش با تعجب پرسروم، ولى مى خواهم شما را تا مسافتى بدرقه كنم؛ زيرا اين دستور رسول خدا(ص) است.

مرد مسيحى كه تحت تأثير اين رفتار قرار گرفته بود، مسلمان شد.ــد. پس از مدتى آن را نزد ــت حضرت على(ع) زره آن حضرت گم ش ــان حكوم ـ در زمــيحى يافتند. حضرت على(ع) براى بازپس گرفتن زره با آن مسيحى نزد قاضى مردى مســى ــت. نه آن را فروخته ام و نه به كس رفتند. حضرت فرمودند: اين زره متعلق به من اســما ناچاريد كه براى ــه داده ام و حاال آنرا پيش اين مرد پيدا كرده ام. قاضى گفت: ش هديــاهدى بياوريد. حضرت لبخندى زد و فرمودند: شما درست مى گوييد، اما ادعاى خود شــيحى حكم صادر كرد. آن مرد پس از مدتى، ــاهدى ندارم. قاضى به نفع آن مرد مس من شبرگشت و در حالى كه به شدت تحت تأثير رفتار حضرت قرار گرفته بود، گفت: اين زره ــت. پس از آن، ايمان آورد و مسلمان شد. او به جمع ياران متعلق به حضرت على(ع) اس

حضرت پيوست و در جنگ نهروان نيز در ركاب ايشان جنگيد.ـ تعدادى از لشكريان معاويه به يكى از شهرهاى تحت قلمرو حكومت حضرت على(ع) ــد و در طى جنايات خود، به زنى يهودى نيز حمله كردند و زيورآالتش را به ــه كردن حملسرقت بردند. آن حضرت به شدت ناراحت شدند و ياران خود را شديدا مالمت كردند و

به شكوه فرمودند: اگر كسى از اين حادثه دردناك بميرد، جاى تعجب نيست.زيباترين رفتار با جوانان

روزى على(ع) با غالم جوان شان، قنبر به بازار رفتند و دو پيراهن خريدند، يكى را به سه درهم و ديگرى را به دو درهم. سپس به قنبر فرمودند: پيراهن سه درهمى را تو بردار. او گفت: موالى من، سزاوار است كه شما لباس بهتر را برداريد. حضرت فرمودند: تو جوانى و مثل جوانان ديگر، به زيبايى عالقه دارى. از آن گذشته من از خداى خود شرم دارم كه

لباسم از لباس تو بهتر باشد.زيباترين سفارش به فرزند

حضرت على در نامه اى خطاب به فرزند گرامى شان امام حسن(ع) مى فرمايند: پسرم به كسى اعتماد و تكيه كن كه تو را آفريده است و به تو روزى داده و كامل كرده است. بايد

او را عبادت كنى. به او توجه داشته باشى و از او بترسى.ــت كه در ــته، اين اس ــه قرآن: آنچه پدر مهربان ات را به تربيت تو واداش ـ روى آوردن بــتانه ورود به جامعه و زندگى اى و نيت پاك و روح صافى دارى. صالح ديدم كه در آس

تربيت تو، از تعليم قرآن و توضيح مطالب آن شروع كنم.ـ ايجاد ارتباط با خداوند با دعا: دعا كليد گنج هاى خداوند است. هرگاه كه بخواهى، مى

توانى با دعا كردن درهاى نعمت خداوند را بازكنى و از باران رحمت اش بهره برى.ــت خوبى بخواهد از تو جدا شود، تا مى توانى ـ ــتن دوستان خوب: اگر دوس ـ نگه داشحتى اگر براى تو زحمت داشته باشد ـ در نگه داشتن او بكوش و دوستى را با مهربانى و نزديك شدن بيشتر به او حفظ كن. اگر او تندى كرد، تو رفتار نرم و خوشى داشته باش.

زيباترين رفتار در مقابل دشمنانــزا ــكريانش ناس ــپاهيان اميرالمؤمنين(ع) به معاويه و لش ــگ صفين، برخى از س ـ در جنــما ــدند و فرمودند: من از اين بدگويى ش ــان ناراحت ش مى گفتند. حضرت از اين كارشناخرسندم. شما مى توانيد به جاى فحش دادن، چگونگى كردار و رفتارشان را بيان كنيد و شرح دهيد. در آن صورت گفتارتان مؤثرتر و موعظه تان رساتر است. به جاى ناسزاگويى از خدا بخواهيد كه شما و آنان را نگه دارد و بين تان صلح و صفا برقرار كند و آنان را از

گمراهى نجات دهد و حق را به آنان بشناساند.ـ حضرت على(ع) نه تنها با تمام دوستان و دشمنان شان، به عدالت رفتار مى كرد، حتى ــاف و عدالت حكم كردند و فرمودند: اگر بر اثر اين ضرب ــا قاتل خود نيز از روى انص بمردم، در برابر ضربه قاتلم فقط يك ضربه بزنيد و مبادا اعضاى بدن اش را ببريد. حضرت ــان را به آرامش دعوت كردند و از آنها خواستند على(ع) در كمال بزرگوارى، فرزندان شــانى داشته باشند، به او آب و غذا بدهند ــب و انس كه با ابن ملجم ملعون، برخوردى مناس

و از آزار و شكنجه او بپرهيزند.

خخجججسستته ميييالالالدد امم اابييههاا حححضضضضررتتت فففااطططممههه ززههررا سسالالمم ااهللاهللاهللا علليههاا وو خجسته ميالد ام ابيها حضرت فاطمه زهرا سالم اهللا عليها و ممميييالالالد فرررخخننددهه اامييرررااللممموووممننييننن عععللىىى عععللييهه االسسالالمم تتهههننيتتت بااددد ميالد فرخنده اميرالمومنين على عليه السالم تهنيت باد

Eslam wa Zendegi 56.indd 4Eslam wa Zendegi 56.indd 4 18/05/2010 10:41:2918/05/2010 10:41:29

Page 5: Eslam wa Zendegi 56ic-el.com/faraji/EVZ/1056.pdfEEslam wa Zendegi 56.indd 1slam wa Zendegi 56.indd 1 118/05/2010 10:40:488/05/2010 10:40:48 ١۴٣١ ﺐﺟﺭ ١٣٨٩ ﺩﺍﺩﺮﺧ

55 شماره ۵۶ ژوئن ٢٠١٠ خرداد ١٣٨٩ رجب ١۴٣١

ماه رجب و ماه شعبان و ماه رمضان شرافت زيادى دارند ــده است. از ــيارى وارد ش و در فضيلت آنها روايات بســول صلى اهللا عليه و آله روايت شده كه: ماه حضرت رسرجب ماه بزرگ خدا است و ماهى در حرمت و فضيلت ــران در اين ماه حرام ــد و جنگيدن با كاف ــه آن نمى رس باست و رجب ماه خدا است و شعبان ماه من است و ماه رمضان ماه امت من است كسى كه يك روز از ماه رجب ــنودى خداى بزرگ مى گردد و را روزه دارد موجب خشــردد و درى از درهاى جهنم بر ــب الهى از او دور گ غض

روى او بسته گردد...ــت ــت در بهش و همچنين فرمود كه: رجب نام نهرى اســير سفيدتر و از عسل شيرين تر. هر كس يك روز از از ش

رجب را روزه بگيرد البته از آن نهر بياشامد. از حضرت صادق عليه السالم روايت است كه حضرت ــاه رجب ماه ــه فرمود كه: م ــى اهللا عليه و آل ــول صل رســيار طلب ــس در اين ماه بس ــت پ ــتغفار امت من اس اســت و رجب ــرزش كنيد كه خدا آمرزنده و مهربان اس آمــب" مى گويند زيرا كه رحمت خدا در اين ماه بر را "أصامت من بسيار ريخته مى شود پس بسيار بگوئيد: «أستغفر

اهللا و أسأله التوبة». ــند معتبر از سالم روايت كرده است كه و ابن بابويه به ســالم در ــت: رفتم به خدمت حضرت صادق عليه الس گفــه چند روز از آن مانده بود چون نظر اواخر ماه رجب كــاد فرمود كه آيا در اين ماه ــارك آن حضرت بر من افت مبروزه گرفته اى؟ گفتم نه واهللا اى فرزند رسول خدا. فرمود كه آنقدر ثواب از تو فوت شده است كه قدر آن را به غير خدا كسى نمى داند به درستى كه اين ماهى است كه خدا آن را بر ماه هاى ديگر فضيلت داده و حرمت آن را عظيم ــتن را بر خود ــتن آن گرامى داش نموده و براى روزه داش

واجب گردانيده است. ــول اهللا اگر در باقيمانده اين ماه روزه پس گفتم يابن رســدارم آيا به بعضى از ثواب روزه داران آن نائل مى گردم؟ ب

ــالم هر كه يك روز از آخر اين ماه را روزه فرمود: اى ســدت سكرات مرگ و بدارد خدا او را ايمن گرداند از شــد از مرگ و از عذاب قبر و هر كه دو روز از ــول بع از هــانى بگذرد و هر آخر اين ماه روزه دارد بر صراط به آســاه را روزه دارد ايمن گردد از ــه روز از آخر اين م كه سترس بزرگ روز قيامت و از شدت ها و هول هاى آن روز ــرات بيزارى از آتش جهنم به او عطا كنند. و بدان كه و بــده است ــيار وارد ش از براى روزه ماه رجب فضيلت بســده كه اگر شخصى قادر بر آن نباشد هر روز و روايت شــبيحات را بخواند تا ثواب روزه آن را صد مرتبه اين تســبحان اإلله الجليل سبحان من ال ينبغى التسبيح دريابد: س و هو له ــبحان األعز األكرم سبحان من لبس العز إال له س

أهل .

اعمال مشترك ماه مبارك رجبــام دادن آنها متعلق به همه ماه ــت كه انج اينها اعمالى اســت و اختصاصى به روز معينى ندارد و آن چند مورد اس

است : ــده 1- در تمام ايام ماه رجب دعاى ذيل را كه روايت شامام زين العابدين عليه السالم در حجر در غره خواندند،

خوانده شود:امتين لكل ائلين و يعلم ضمير الص "يا من يملك حوائج السمسألة منك سمع حاضر و جواب عتيد اللهم و مواعيدك ادقة و أياديك الفاضلة و رحمتك الواسعة فأسألك أن الصنيا د و أن تقضى حوائجى للد د و آل محم تصلى على محم

و اآلخرة إنك على كل شى ء قدير ." ــالم روايت ــى را كه از حضرت صادق عليه الس 2- دعاي

شده، خوانده شود: ضون إال ــر المتعر ــرك و خس ــاب الوافدون على غي «خــدب المنتجعون إال ــون إال بك و أج ــك و ضاع الملم لاغبين و خيرك مبذول ــن انتجع فضلك بابك مفتوح للر م

ــائلين و نيلك متاح لآلملين ــن و فضلك مباح للس البي للطــك معترض لمن ــوط لمن عصاك و حلم و رزقك مبســيئين و سبيلك اإلبقاء ــان إلى المس ناواك عادتك اإلحســدى المهتدين و ارزقنى ــى المعتدين اللهم فاهدنى ه علــن وال تجعلنى من الغافلين المبعدين و اجتهاد المجتهدي

ين .» اغفر لى يوم الد3- از حضرت صادق عليه السالم روايت شده كه در ماه

رجب اين خوانده شود:ــاكرين لك و عمل الخائفين لك صبر الش ــأ «اللهم إنى أســك اللهم أنت العلى العظيم و أنا ــك و يقين العابدين ل منليل ــدك البائس الفقير أنت الغنى الحميد و أنا العبد الذ عبد و آله و امنن بغناك على فقرى و ــى محم اللهم صل علتك على ضعفى يا قوى يا عزيز بحلمك على جهلى و بقود و آله األوصياء المرضيين و اكفنى ــم صل على محم الله

احمين.» نيا و اآلخرة يا أرحم الر نى من أمر الد ما أهمــت كه ادعيه ديگرى نيز براى اين ماه عزيز قابل توجه اســح الجنان مبحث ــت كه مى توانيد به مفاتي ــده اس ذكر ش

اعمال ماه رجب رجوع نماييد .ــى اهللا عليه و آله روايت ــول اكرم صل 4- از حضرت رسشده كه: هر كس در ماه رجب صد مرتبه بگويد: «أستغفر الذى ال إله إال هو وحده ال شريك له و أتوب إليه» و اهللاآن را به صدقه ختم فرمايد حق تعالى براى او به رحمت و مغفرت و كسى كه چهار صد مرتبه بگويد بنويسد براى

او اجر صد شهيد عطا فرمايد.ــى كه در ماه ــت: كس ــالم روايت اس 5- از نبى مكرم اسرجب هزار مرتبه "ال إله إال اهللا" بگويد خداوند عز و جل براى او صد هزار حسنه عطا كند و براى او صد شهر در

بهشت بنا فرمايد .6- روايت است كسى كه در رجب در صبح هفتاد مرتبه ــتغفر اهللا و أتوب ــب نيز هفتاد مرتبه بگويد "أس و در شــت ها را بلند كند و بگويد: إليه" و پس از اتمام ذكر، دس" اگر در ماه رجب بميرد خدا ــى و تب على "اللهم اغفر لــد و به بركت ماه رجب، آتش او را مس از او راضى باش

نكند . 7- در كل اين ماه هزار مرتبه ذكر: أستغفر اهللا ذا الجالل و نوب و اآلثام " گفته شود؛ تا خداوند اإلكرام من جميع الذ

رحمان او را بيامرزد .ــول اكرم ــاووس در اقبال از حضرت رس ــيد بن ط 8- سصلى اهللا عليه و آله فضيلت بسيارى براى خواندن سوره ــت كه ده هزار مرتبه يا هزار قل هو اهللا أحد نقل كرده اســود. و نيز روايت مرتبه يا صد مرتبه در اين ماه تالوت شــب صد مرتبه ــس در روز جمعه ماه رج ــرده كه هر ك كسوره قل هو اهللا أحد را بخواند براى او در قيامت نورى

شود كه او را به بهشت بكشاند .ــيد بن طاووس از حضرت رسول صلى اهللا عليه و 9- ســس در روز جمعه ماه رجب، ــه روايت كرده كه: هر ك آلــر و عصر، چهار ركعت نماز بگزارد و در مابين نماز ظهــى هفت مرتبه ــد يك مرتبه و آية الكرس هر ركعت حمــپس ده مرتبه ــل هو اهللا أحد پنج مرتبه بخواند، و س و قبگويد: «أستغفر اهللا الذى ال إله إال هو و أسأله التوبة» حق تعالى براى او از روزى كه اين نماز را گزارده تا روزى كه ــنه به او عطا فرمايد، و او را به بميرد هر روزى هزار حســهرى در بهشت از ياقوت سرخ و هر آيه اى كه خوانده شبه هر حرفى قصرى در بهشت از در سفيد دهد و تزويج

فرمايد او را حورالعين و از او راضى شود .ــنبه و جمعه و شنبه ــه روز از اين ماه را كه پنجش 10- ســد روزه گرفته شود. زيرا كه روايت شده هر كس در باشــه روز را روزه بدارد حق ــى از ماه هاى حرام، اين س يك

تعالى براى او ثواب نهصد سال عبادت بنويسد. ــول اكرم صلى اهللا عليه و آله روايت 11- از حضرت رســب هاى ماه رجب ــت كه: هر كس در يك شب از ش اســاز به اين نحو كه در هر ركعت حمد و قل ده ركعت نمــه مرتبه بخواند، ــا ايها الكافرون يك مرتبه و توحيد س ي

خداوند گناهان او را مى آمرزد.

فضيلت و اعمال ماه رجبفضيلت و اعمال ماه رجب

Eslam wa Zendegi 56.indd 5Eslam wa Zendegi 56.indd 5 18/05/2010 10:41:3318/05/2010 10:41:33

Page 6: Eslam wa Zendegi 56ic-el.com/faraji/EVZ/1056.pdfEEslam wa Zendegi 56.indd 1slam wa Zendegi 56.indd 1 118/05/2010 10:40:488/05/2010 10:40:48 ١۴٣١ ﺐﺟﺭ ١٣٨٩ ﺩﺍﺩﺮﺧ

شماره ۵۶ ژوئن ٢٠١٠ خرداد ١٣٨٩ رجب ١۴٣١ 6

يت هدا

يان شوا

پييتهدا

يان شوا

پي

ــيع، وصيت ها و ــن و هدايتگرترين گنجينه هاى معنوى تش ــن و مفيدتري از ماندگارتريــت كه از امامان معصوم عليه السالم به يادگار مانده است، اين وصيت نصيحت هايى اسها، وصيت هاى اصطالحى كه درباره مال و اموال باشد، نيست، بلكه وصيت هاى معنوى ــت كه جنبه موعظه و هدايتگرى دارد، و اين هدايتگرى مى تواند در طول و اخالقى اس

تاريخ ادامه داشته باشد.ــت اين وصيت ها از تك تك معصومان و امامان، از پيامبر گرفته تا على و امامان به دســت آنچه در اين مقال به دنبال ارائه آن هستيم، گوشه هايى از وصيت هاى ــيده اس ما رســته. اميد كه بتواند مفيد و ــت كه نسبت به برخى افراد داش ــالم اس حضرت باقر عليه الس

راهنما و راهگشا باشد.ــمندترين سفارشاتى كه از امام محمد باقر عليه السالم رسيده است وصيتى يكى از ارزشاست كه به درخواست يكى از دوستان ايشان ارائه شده است. امام در پاسخ آن مرد فهيم تنها به گفتن سه جمله اكتفا كرده است. اما سه جمله اى كه يك دريا سخن در آن و يك

زندگى سعادت در آن نهفته است.

1ـ «اوصيك بتقوى اهللا؛ تو را به تقواى الهى در خودنگهدارى توصيه مى كنم». ــيم به خوبى ــته باش ــت ولى اگر نگاه و نظرى به قرآن داش اين جمله هر چند كوتاه اســت. در يك نگاه اجمالى به ــم كه از جايگاه با عظمت و با اهميت برخوردار اس مى فهمي

قرآن به اين نكات درباره تقوا برمى خوريم:

تقوا، مالك برترى فرد بر انسانهاى ديگر: «ان اكرمكم عند اهللا اتقيكم»تقوا، زمينه پذيرش هدايت الهى را فراهم مى كند: «هدى للمتقين»

تقوا، وسيله براى دريافت علم الهى و ويژه است: «اتقواهللا و يعلمكم اهللا»تقوا، وسيله دريافت رحمت الهى است: «اتقوا لعلكم ترحمون»تقوا، معيار قبولى اعمال و طاعات: «انما يتقبل اهللا من المتقين»

تقوا، وسيله دريافت رزق از طرق غير منتظره: «و يرزقه من حيث ال يحتسب»

2ـ «و اياك و المزاح فانه يذهب هيبة الرجل و ماء وجهه؛ از شوخى بپرهيز، زيرا شوخى هيبت مرد و آبروى او را مى برد.»

البته بايد به نكاتى درباره "شوخى" توجه داشت: ــوخى اگر از دائره حق خارج نشود ممدوح است. پيامبر اكرم صلى اهللا عليه و آله يك: شفرمود: «انى امزح وال اقول اال حقا؛ من مزاح مى كنم ولى جز حق نمى گويم». بايد توجه داشت كه در شوخى دروغ گفته نشود، غيبت كسى نشده و موجب آزار و تمسخر كسى

نگردد و...ــوخى و مزاح نمودن ممدوح است حضرت صادق عليه السالم فرمود: هيچ دو: اصل شــت؟ ــت مگر اين كه در او از "دعابه" وجود دارد، عرض كردم: دعابة چيس مؤمنى نيســد در روابط اجتماعى خود ــت كه مومن باي ــود: «المزاح». اين مطلب بيانگر اين اس فرم

بشاش و اهل بگو و بخند باشد.ــود و گرنه مذموم مى شود، ــه: مزاح ممدوح نيز نبايد از حد و مرز عبور كند و زياد ش ســزاح يذهب بماء الوجه؛ زياد مزاح كردن ــر اكرم صلى اهللا عليه و آله فرمود: «كثرة الم پيامب

آبروى انسان را مى برد.»ــالم نيز مقصود زياد شوخى ــد كه در كالم حضرت باقر عليه الس ــن ش با اين نكات روش

كردن و از حق و اندازه خارج شدن است.

3ـ «و عليك بالدعاء الخوانك بظهر الغيب فانه يهيل الرزق، بقولها ثالثا؛ بر تو باد به دعا ــرازير ــراى برادرانت (از اهل ايمان) در غياب آنها، زيرا كه اين كار روزى را س ــردن ب ك

مى كند، حضرت اين جمله را سه بار فرمود».دعا گاه براى مسائل دنيوى است و گاه مسائل معنوى و آخرتى، دعا براى دنيا گاه براى ــت و گاه براى ديگران، و همين طور دعا در مسائل معنوى يا براى خود ــان اس خود انس

شخص است و يا ديگران.ــت كه در حق برادران دينى و ديگران باشد. در اين ــام دعا، بهترين دعا آن اس از بين اقسباره زياد شنيده ايد. يكى از معروف ترين آنها ماجرايى است كه امام حسن و امام حسين

عليهماالسالم از حضرت زهرا سالم اهللا عليها نقل مى كنند.ــه اوجب للدعاء و من قدم ــرم صلى اهللا عليه و آله فرمود: «اذا دعا احد فليعم فان ــر اك پيامبــتجيب له فيهم و فى نفسه؛ هرگاه كسى ــه اس اربعين رجال من اخوانه قبل ان يدعوا لنفسخواست دعا كند دعاى خود را عموميت دهد (و براى ديگران نيز دعا كند) زيرا فراگيرى الزمتر است براى دعا نمودن، و كسى كه جلو اندازد چهل نفر از برادران (مؤمن) خود را

قبل از دعا كردن براى خودش، دعايش در حق آنان و خودش مستجاب مى شود.»

ــيع، وصيت ها ــن و هدايتگرترين گنجينه هاى معنوى تش ــن و مفيدتري از ماندگارتريــت كه از امامان معصوم عليه السالم به يادگار مانده است، اين وصيت نصيحت هايى اس

ع

ا لك اش ال ا ال ا ك طال ا ا ا

ــون در عصر امام جواد(ع) ، فرايند عوامل ــج گيري نحله ها و فرقه هاي گوناگ نضگوناگوني چون گسترش جهان اسالم و ورود اعتقادات و باورهاي مذاهب و اديان ــا و بلوك بندي قدرت ــفه يونان و درگيريها جناح بنديه ــر ، ترجمه آثار فالس ديگ

بود .ــان در دو جبهه سياست و فكر و فرهنگ قرار امام جواد (ع) همانند پدر بزرگوارشــبهه افكنى هاى فرقه هايى چون زيديه ، واقفيه ، غالت ــت .موضعگيرها و ش داشمجسمه، امام را بر آن داشت تا در حوزه فرهنگ تشيع در برابر آنان موضعى شفاف

اتخاذ كند .ــتهاى غلط آنان ازآياتى چون " يداهللا فوق ــمه كه برداش حضرت در برابر فرقه مجســم مي پنداشتند، ــبحان را جس ــتوي " خداوند س ايديهم " و " ان اهللا علي العرش اســيعيان نبايد پشت سر كسى كه خدا را جسم مي پندارد نماز گذارده و فرمودند: " ش

به او زكات بپردازند. تهذيب،ج3،ص283 ــده ــيون به ميدان آمد و در س ــيدن عباس فرقه كالمي معتزله كه پس از به قدرت رســت خالفت عباسي به اوج خود رسيد يكي ديگر از جريانهاي فكري و كالمي نخسعصر امام جواد (ع) است .موضعگيري حضرت امام جواد (ع) چون پدر بزرگوارشان در اين برهه و در مقابل اين جريان كالمي از جايگاه ويژه اي برخوردار است تا آنجا كه مناظرات حضرت جواد(ع) با يحيي بن اكثم كه از بزرگترين فقهاي اين دوره به شمار مي رفت ، را مي توان رويارويي تفكر ناب اهلبيت با مناديان معتزله به تحليل

نهاد كه همواره پيروزي باامام جواد (ع) بوده است . ــغ فرهنگ اهلبيت را بايد در هم عصر ــوار امام جواد (ع) در نقش و تبلي دوران دشبودن وي با دو خليفه عباسي نگريست خصوصا مامون عباسي كه به گفته ابن نديم

"اعلم تر از همه خلفا نسبت به فقه وكالم بوده است. " ــاله امامت حضرت جواد (ع) همزمان با دو خليفه بني عباسي مامون دوران هفده سو معتصم بود ، 15 سال در دوره مامون -ازسال 203 ق سال شهادت حضرت رضا (ع) تا مرگ مامون در 218 - و دو سال در دوره معتصم - (سال مرگ ما مون 218 تا 220) شرايط دوره 15 ساله نخست حضرت درست همان شرايط پدر بزرگوارش

بود كه در مقابل زيركترين و عالم ترين خليفه عباسي قرار داشت .ــد امام جواد (ع) را كه بنا بر برخي از ــال 204 هجري وارد بغداد ش مامون كه در سروايات سن مباركشان در اين دوران10 سال بيش نبود از مدينه به بغداد فرا خواند و سياست پيشين خويش را در محدود ساختن امام رضا (ع) در خصوص امام جواد

(ع) نيز استمرار داد .ــو و متهم بودن وي ــلمانان از يك س ترس از علويان و محبت اهل بيت در دل مســاندن امام رضا (ع) در جهان اسالم از سوي ديگر، وي را بر آن ــهادت رس در به شــن تبرئه خويش و ــج در آوردن دختر خويش ام الفضل، ضم ــا با به تزوي ــت ت داشاستمرار حركت عوامفريبانه در دوست داشتن اهل بيت، پايه هاي حكومت خويش

را مستحكم سازد .ــپردن واليتعهدي به امام رضا (ع) مورد اعتراض بزرگان اين حركت مامون چون ســن ــاهده علم و درايت حضرت جواد(ع) در همان س بني عباس قرار گرفت اما مشــرايط خود را همان ــاخت. امام جواد (ع) ش ــه قبول اين ازدواج ترغيب س ــرا ب آنانشرايط پدر خويش ديد، از اينرو با پذيرش ازدواج با ام الفضل نقشه پليد مامون در

به قتل رساندن وى و شيعيان را از صفحه ذهن مامون زدود.ــتها و نقشه هاي مامون در بهره برداري از جايگاه حضرت(ع) كه به خوبي از سياســس از ازدواج اقامت در بغداد را رد و به مدينه ــي و اجتماعي خود باخبر بود، پ دين

بازگشت و تا سال شهادت خويش در آنجا مقيم شد .

ــون در ععصصرر امام جواد(ع) ، فرايند عوامل ـجـجـجـجـجـجج گ گيريري نحلهه ههاا و فرقه هاي گوناگ ـضضـضـض ننان اد ذاه هاي ا اعتعتقادادات د ال ا ان شش ت گگ ن ننن نناگاگ گگ

ع م جججج

شماره ۵۶ ژوئن ٢٠١٠ خرداد ١٣٨٩ رجب ١۴٣١ 66

Eslam wa Zendegi 56.indd 6Eslam wa Zendegi 56.indd 6 18/05/2010 10:41:3418/05/2010 10:41:34

Page 7: Eslam wa Zendegi 56ic-el.com/faraji/EVZ/1056.pdfEEslam wa Zendegi 56.indd 1slam wa Zendegi 56.indd 1 118/05/2010 10:40:488/05/2010 10:40:48 ١۴٣١ ﺐﺟﺭ ١٣٨٩ ﺩﺍﺩﺮﺧ

77 شماره ۵۶ ژوئن ٢٠١٠ خرداد ١٣٨٩ رجب ١۴٣١

بازيگوشى كودكان حمايت از آزادى و آمريت كودك خردسال در حدى كه ــاند نه تنها نكوهيده ــه خود كودك و ديگران زيان نرس بــت بلكه از ديدگاه تعليم و تربيت اسالمى مطلوب و نيسپسنديده نيز مى باشد. لهذا نبايد از شيطنت و عدم رعايت

نظم و طاعت از ناحيه كودك خردسال، نگران بود. رسول گرامى اسالم حضرت محمد صلى اهللا عليه و آله، ــن نكته را به پدران و مادران يادآور مى گردد كه اگر هميــال خود حاالتى خارج از حدود نظم و در فرزند خردســت و انقياد و باالخره طغيان ــت و بيرون از مرز طاع نزاكــى كودكانه مشاهده كردندبايد نسبت به آينده او و سرگشــان در ــد، زيرا وجود حالت فعال و جوش ــادمان گردن شــال، نمايانگر فزونى خرد وانديشه و كابرد كودك خردس

بيش تر و فزاينده آن در بزرگ سالى اوست. پيامبر گرامى اسالم صلى اهللا عليه و آله مى فرمايد: «عرامة ــيطنت و ــره زيادة فى عقله فى كبره ; ش ــى فى صغ الصبــالى نشانه زيادى عقل و لجاجت كودك به هنگام خردس

انديشه او در بزرگسالى است.» و يا صالح بن عقبه روايت مى كند كه من از عبد صالح امام ــى بن جعفر عليه السالم شنيدم كه فرمود: «يستحب موســة الغالم في صغره ليكون حليما فى كبره. ثم قال: ال عرامــته است، كودك به هنگام ينبغى اال ان يكون هكذا; شايســد تا در ــوش و پرتالطم و متمرد باش ــالى، بازيگ خردســكيب گردد. سپس آن حضرت ــالى، صبور و ش بزرگ ســال منحصرا اين ــزاوار است كه كودك خردس فرمود: س

چنين بوده و بازيگوش و پرجنب و جوش باشد.» ــركوب نشود و ــى و بازى طلبى كودك، س اگر بازيگوشــم و جان خود را ــيله بازى هاى متنوع، جس بتواند به وسشاداب و پرنشاط سازد، در بزرگ سالى از آدم هاى عصبى ــى، نخواهد بود، بلكه ــو و زود رنج و غير طبيع و تندخ

آدمى معتدل و متين و توانمند خواهد بود. ــنا به روحيات، حاالت و امام خمينى رحمه اهللا نيز كه آشــد كودكان بودند درباره شيطنت و بازيگوشى مراحل رشــت، او بايد شيطنت ــيطون اس بچه ها مى فرمودند:«بچه شــه بيفتد و بخواهد، چهار زانو كند و بچه اى كه يك گوشبنشيند، اين بچه نيست بزرگ سال است، بچه نبايد بنشيند ــته و اگر ــما بايد ببينيد چرا نشس و اگر يك جا نشست شــيطنت كند» رام و خوابيد ببينيد چرا خوابيده بچه بايد شمطيع بودن و آرام و ساكت بودن كودك خردسال نبايد به خاطر اين كه والدين در سايه چنين حالتى در كودكانشان، ــوردار مى گردند اين ــايش بيش ترى برخ از آرامش و آســال آن ها تصور را در آنها به وجود آورد كه كودك خردســالمت و شخصيت مطلوبى مى باشد، بلكه چنين واجد سكودكى يا بيمار است و يا اين كه سرانجام شخصى خواهد ــكوت و سازش و طاعت و تسليم در برابر هر شد كه ســت و چنين شخصى ــيوه او خواهد گش حق و ناحق، شهرگز نمى تواند حقوق خود را از محيط خويش بگيريد. ــده است كه زيرك ترين كودكان، كودكانى و نيز روايت شهستند كه از مدرسه ومحل درس گريزانند، يعنى بازيگوش ــى دوم در ذيل اين روايت، «عرامة » را به ــتند. مجلس هس

ــدت عالقه كودك به ــيطنت و باالخره ش بد اخالقى و شــير كرده و اضافه مى كند كه ــه تفس بازى و فرار از مدرســتقامت آن ها در ــانه عقل و اس اين حالت در كودكان نشــت و بايد كودك اين چنين باشد. اما اگر بزرگ سالى اســب و جوش و به اصطالح خوش كودكى مطيع و بى جنــر به زير و مانند بزرگ ساالن عمل نمايد، اخالق، آرام، سدر بزرگ سالى كم هوش و كم استقامت است. چنان كه اين

امر نيز به تجربه رسيده است. دكتر فريده مصطفوى درباره نوه هاى حضرت امام خمينى

رحمه اهللا چنين مى گويد: «نوه هاى آقا همه شلوغ بودند، امام رحمه اهللا به دختر من كه از شيطنت بچه خود گله مى كرد مى گفتند: من حاضرم ــين مى برى، با ثواب ــه تو از تحمل شيطنت حس ثوابى كــاز در همين رابطه ــود عوض كنم.» و ب ــام عبادات خ تمــى اوقات كه من ــته اعرابى نقل مى كند: «گاه خانم فرشنزد امام رحمه اهللا مى رفتم و پسرم را نمى بردم، مى گفتند ــن خيلى ــر م ــم چون پس ــاوردى؟ مى گفت ــين را ني حســيطونى و بدى مى كند. مى گفتند حسين بدى مى كند؟ شــت، بچه ــوب بچه بايد بدى كند، تازه اين ها بدى نيس خــما اشتباه مى كنيد، مگر بچه بدى بايد اين كار را بكند، شــما اذيت مى شويد. مى كند؟ مى گفتم آخر فكر مى كنم شمى گفتند من از اين كه شما بياييد و بچه هايتان را نياوريد،

اذيت مى شوم.» بنابراين طبق تعليم و تربيت اسالم هيچ پدر و مادرى حق ندارد روح بازى گوشى(شيطنت) و سرپيچى از اطاعت در ــالى كودك را دراو سركوب كند و به خاطر دوران خردســايش خاطر خويش كودكان سرشار و تامين آرامش و آســه موجودى مطيع، ــاط و جنب و جوش را ب لبريز از نشــازند. والدين نبايد ــرده دل مبدل س ــوده و افس آرام، خمــتعدادهاى كودكان خويش را كه از طريق ظرفيت ها و اســند، به همين بازى هاى متنوع و بچه گانه به ظهور مى رســايش خويش سركوب نمايند. علماى خاطر آرامش و آستعليم و تربيت، خصوصا نظريه پردازان روان شناسى بازى ــيده اند كه بازى ها و تحركات بچه گانه، به اين نتيجه رســمانى، عقالنى، ــواى جس ــرورش ق ــد و پ ــب رش موجــد. بنابراين ــى و اخالقى كودكان مى باش روانى، اجتماعــت كه با غنا بخشيدن به محيط تربيتى وظيفه والدين اســتعدادهاى بالقوه و كودك زمينه اى را فراهم نمايند تا اســكوفا گردد. راجرز درباره نياز كودك خدادادى كودك شــت كه: كودك در ــف اشيا معتقد اس به كنجكاوى و كشدرون خود اين استعداد و ادراك را دارد كه در مورد اشيا و چگونگى كاركرد آن ها كنجكاوى داشته باشد، به همين ــباب بازى هايش را مى شكند و مى خواهد درون دليل اســل آن را ببيند، ــف كند و داخ ــباب بازى هايش را كش اساين گونه فعاليت ها براى كودك بسيار رضايت بخش است

چون به نياز درونى پاسخ مى دهد. متاسفانه گروهى از والدين پاسخ هايى به كودك مى دهند كه با نياز وى به كنجكاوى و ميل به كشف اشيا در تضاد ــتى، اگر ــت، اين پيام ها به صورت كالمى ( تو بد هس اســم و...) يا غير كالمى ــتت نداري اين گونه عمل كنى دوســرش كردن، لب گاز گرفتن و ...) ابراز (اخم كردن، رو ت

مى شوند. كودك به خاطر تهديد و تحميق هايى كه از سوى والدين مى شود، از نياز به كنجكاوى و كشف اشيا به خاطر اين كه ــى ترى مثل محبت و توجه مثبت والدين را از نياز اساســاله سرآغاز ــت ندهد، صرف نظر مى كند. اين جا مس دســد فطرى و طبيعى كودك است، كه تحريف از مسير رشآثار مخرب و زيان بارى بر روى سالمت روان ورشدتشخ

صيى كودك خواهدگذاشت. ــندند كه ــده اى از والدين كودكانى را مى پس ــفانه ع متاســت ــند. اين گونه والدين دوس ــاكت، آرام و مطيع باش ســالى كوچك شده ــال آن ها، بزرگ س دارند كودك خردســت با تمام ويژگى هاى ــد، غافل از اين كه، كودك اس باشــالى كوچك شده نيست. كودك كودكى و هرگز بزرگ ســمى، ذهنى، عاطفى و روانى كافى ــالم از سالمت جس سبرخوردار است، به طور طبيعى نيازهايى دارد كه او را از ــت و خيز و ــاالن جدا مى كند; او به بازى و جس بزرگ ســاالن نياز دارد و همه چيز را از دريچه هاى ارتباط با هم سبازى مى بيند. از احاديث و روايات اسالمى چنين استفاده ــيطنت و بازى گوشى و حالت فعال مى شود كه وجود شــى از سالمت جسمى، و پر جنب و جوش در كودك ناشذهنى، عاطفى و روانى اوست و چنين كارهايى - به ويژه براى پسران كه از تحرك و انرژى بيش ترى برخوردارند - امرى طبيعى است و نبايد موجب نگرانى والدين باشد ــه بايد با صبر و حوصله و تدبير، اين گونه رفتارها را بلكــير صحيح خود تحمل كنند، هرچند بايد آن ها را در مســى آن ها به القيدى ــا اين رفتارهاى طبيع هدايت كنند، تــود. مثال درست است كه كودك بايد بازى كند منتهى نشــه نزند، حيوانات ــاد بگيرد كه به ديگران صدم اما بايد يــاد نكند، در ــايگان مزاحمت ايج ــازارد، براى همس را نيــان داده ــا گل ها را پرپر نكند و... . تجربه نيز نش پارك هــاط و پرتحرك، ــت كه اين گونه كودكان فعال و با نش اســالى براى والدين خود مشكالت اگرچه در دوران خردسو ناراحتى هايى ايجاد مى كنند، اما در بزرگ سالى از هوش

و استقامت بيش ترى برخوردارند. ــمن (1980) و ــن و ساس ــط موس طبق تحقيقى كه توســده كودكانى ــرات بارت و درى برى (1981) انجام ش مــتند وقتى كه بزرگ ــب و جوش و بى قرار هس كه پرجنشدند و به مدرسه رفتند لزوما بچه هاى شيطان و جنجال

برانگيز نخواهند بود. محمدرضا مطهرى

ــدت عالقه كودك به ــيطنت و باالخره ش ــدت عالقهبد اخالقى و ش ـــيططنت و باالخره ش خالقى و شــير كرده و اضافه مى كند كه ــه تفس ــير كردهبازى و فرار از مدرس ــه تفس بازى و فررار از مدررس

آ

چون به نياز درونى پاسخ مى دهد. متاسفانه گروهى از والدين پاسخ هايى به كودك مى دهند

ك

شرحى بر جلوه هاى رفتارى امام خمينى (ره) با كودكان و نوجوانانشرحى بر جلوه هاى رفتارى امام خمينى (ره) با كودكان و نوجوانان

Eslam wa Zendegi 56.indd 7Eslam wa Zendegi 56.indd 7 18/05/2010 10:41:4418/05/2010 10:41:44

Page 8: Eslam wa Zendegi 56ic-el.com/faraji/EVZ/1056.pdfEEslam wa Zendegi 56.indd 1slam wa Zendegi 56.indd 1 118/05/2010 10:40:488/05/2010 10:40:48 ١۴٣١ ﺐﺟﺭ ١٣٨٩ ﺩﺍﺩﺮﺧ

شماره ۵۶ ژوئن ٢٠١٠ خرداد ١٣٨٩ رجب ١۴٣١ 88

شهندي

و اگرهن

فشهندي

و اگرهن

ف

شخصيت زن در اسالمشخصيت زن در اسالم

روژه گارودي: جناب عالي مي دانيد كه مسئله زنان در بسياري اهميت از متاخر دوران هاي در زمين مغرب برخوردار است و به جهت شنيدن يا مطالعه مسائلي ناقص از ديدگاه اسال م در مورد زن و شخصيت او‚ مطالب غيرصحيح به طور فراوان شنيده مي شود. شما در مقابل اين برداشت هاي ناقص درباره زن‚ چه نظري

داريد؟

عال مه جعفري: نخست بايد در نظر بگيريم كه امروزه ديدگاه با زن ها درباره تنها نه زمين مغرب ديدگاه كه شناختي آن حتي بلكه است‚ متفاوت اسال مي انسان به طور عام (چه مرد و چه زن) اسال م درباره دارد‚ براي غرب مطرح نيست. البته نمي خواهم بگويم: انسان در غرب در هر زمان از هر ديدگاهي با انسان در اسال م متفاوت است‚ زيرا با توجه به ايده هاي عالي مذهبي و اخال قي كه در روزگار گذشته در آن سرزمين

وجود داشته است - و هم اكنون نيز مي توان گفت: آن ايده ها به كلي از بين نرفته است‚ اگرچه اقليت اسفناكي از مردم به آنها معتقدند- آنان نيز با شناختي كه اسال م

درباره انسان داشته است‚ مشترك مي باشند.

لذا منظور ما‚ ديدگاه امروزي جوامع غربي است كه به مطلق) ليتاريانيسم (منفعت گرايي يتي عوارض جهت و هدونيسم (سرخوشي و لذت گرايي) انسان را تا حد دندانه هاي ناآگاه ماشين درآورده و حيات و شخصيت و من و جان آدميان را نه تنها از ارزش انداخته است‚

بلكه مورد انكار نيز قرار مي دهد.

اين گونه ويرانگر نتايج از يكي مي دانيد همان طوركه شدن متال شي زن‚ و مرد از اعم انسان درباره ديد خانواده و نابودي احساسات و عواطف عالي انساني بود كه سقوط اخال ق را به دنبال داشت. بدين ترتيب‚

بار ديگر پرده هاي ضخيمي به چهره انسان انداخته شد و در نتيجه كتاب هايي از قبيل «انسان موجود ناشناخته» تاليف الكسيس كارل‚ به طور فراوان نوشته شد. باال تر از اين‚ اين پرده هاي ضخيم موجب شد كه كمتر كتابي در علوم انساني به عرصه تفكرات بشري عرضه شد كه اعتراف به مجهوال ت فراواني درباره ذات و مختصات

انساني‚ در آنها ديده نشود.

بنابراين‚ اگر مغرب زمين بخواهد درباره زن اظهارنظر ال زم است كه نخست خود انسان را چه مرد و كند‚ چه زن - حداقل از روي مختصات ذاتي و عارضي

او- براي بشريت معرفي كند.

معاصر زمين مغرب كه است اين ديگر اشكال يك انسان‚ درباره كلي طور به و زن شناخت درباره اطال عات اندكي در اختيار دارد و واقعا درباره انسان از ديدگاه اسال م معلومات ال زم و كافي ندارد. اين يك قاعده كلي است كه هر اندازه فاصله اقليمي و فرهنگي و ايدئولوژي يك اظهارنظركننده درباره موضوعات و مسائل طرف مقابل كه از ديدگاه علمي و بررسي هاي اين از باشد‚ زيادتر است‚ دور به صاحب نظران آن

اشتباهات و خطاها به طور فراوان به وجود مي آيد.

اما شخصيت زن از ديدگاه اسال م در قلمرو ارزش ها‚ هيچ گونه تفاوتي با مردها نداشته و در استعداد پذيرش اين هستند‚ مساوي همديگر با انساني عالي فضايل حقيقت در دو مورد از آيات قرآني صريحا مطرح شده است: مورد اول‚ سوره حجرات‚ آيه 13: يا ايها الناس انا خلقناكم من ذكر و انثي و جعلناكم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اكرمكم عنداهللا اتقيكم; اي مردم‚ ما شما را

ــري ــي جعف ــه محمدتق ــهير شــرق‚ عال م ــه و فيلســوف ش ــزرگ نهج البال غ شــارح بــف دهها اثر گرانســنگ و ــر تالي ــات پربركــت خود عال وه ب ــره‚ در طــول حي قدس ســه و ــرات عالمان ــا و مناظ ــع مختلــف‚ گفتگوه ــار علمــي در مجام ســخنراني هاي پربــتند; و در اين ارزشــمندي نيز با متفكران و دانشــمندان كشــورهاي گوناگون جهان داشــي ديدگاه هاي دين مبين اســال م را در ابعاد مختلــف تبيين كردند. ــنود به خوب گفت وشســال ــه -ك ايشــان ــا ب فرانســوي متفكــر گارودي‚ روژه ــاي آق گفتگــوي ــن متــم. ــم مي كني ــد تقدي ــدگان ارجمن ــه خوانن ــران انجــام شــده اســت- را ب 1365 در ته

با اندكى تلخيص

در گفتگوي روژه گارودي با عالمه محمد تقي جعفريدر گفتگوي روژه گارودي با عالمه محمد تقي جعفري

Eslam wa Zendegi 56.indd 8Eslam wa Zendegi 56.indd 8 18/05/2010 10:41:4818/05/2010 10:41:48

Page 9: Eslam wa Zendegi 56ic-el.com/faraji/EVZ/1056.pdfEEslam wa Zendegi 56.indd 1slam wa Zendegi 56.indd 1 118/05/2010 10:40:488/05/2010 10:40:48 ١۴٣١ ﺐﺟﺭ ١٣٨٩ ﺩﺍﺩﺮﺧ

99 شماره ۵۶ ژوئن ٢٠١٠ خرداد ١٣٨٩ رجب ١۴٣١

از مردي و زني آفريديم و شما را تيره ها و قبايلي قرار داديم; باكرامت ترين و باارزش ترين شما نزد خداوند‚

پرهيزگارترين شماست.

و المسلمين ان :35 آيه احزاب‚ سوره دوم‚ مورد المسلمات و المومنين و المومنات و القانتين و القانتات و الصابرات و الصابرين و الصادقات و الصادقين و المتصدقات و المتصدقين و الخاشعات و الخاشعين و فروجهم الحافظين و الصائمات و الصائمين و الحافظات و الذاكرين اهللا كثيرا و الذكرات اعداهللا لهم مردان و مردان و زنان مسلمان‚ مغفره و اجرا عظيما; مردان و زنان قنوت گيرنده (عبادت كننده زنان مومن‚ مردان و زنان مردان و زنان راست گو‚ به طور عام)‚ زنان و مردان كننده‚ خشوع زنان و مردان شكيبا‚ مردان و زناني مردان و زنان روزه گير‚ بخشش كننده‚ كه ناموس خود را حفظ مي كنند و مردان و زناني كه به طور فراوان خدا را ذكر مي كنند‚ خداوند براي آنان

بخشش و پاداش بزرگي را آماده فرموده است.

و مي توان گفت آيه اي كه صريحا ارزش را بر مبناي كردارها ارزشي اندوخته هاي و صالح عمل و ايمان معرفي مي كند‚ در اين حقيقت صريح است كه در هر مال ك حقيقي‚ فضايل اخال قي و دو صنف مرد و زن‚ معنوي است كه با آزادي و تال ش به دست آورده اند.

در آيه 32 سوره نساء نيز چنين آمده است: و ال تتمنوا ما فضل اهللا به بعضكم علي بعض‚ للرجال نصيب مما اكتسبوا و للنساء نصيب مما اكتسبن و اسئلوا اهللا من فضله ان اهللا كان بكل شي عليما; آن خصوصيتي را كه داده ديگر بعضي برابر در شما از بعضي به خداوند اندوخته اند‚ آنچه از مردان براي نكنيد. آرزو است‚ نصيبي است و براي زنان از آنچه اندوخته اند نصيبي اختصاصات بخشاينده كه الهي فضل از و است

خداوند بر همه چيز مسئلت نماييد; است‚ داناست.

روژه گارودي: آيا زنان مسلمين نقشي موثر در تمدن اسال مي داشته اند؟

زنان نقش مي رسد نظر به جعفري: عال مه و مستقيم طور به هم اسال مي‚ تمدن در است‚ بوده جدي غيرمستقيم طور به هم نيست آن غيرمستقيم تاثير از منظور البته

است‚ داشته تمدن در ثانوي نقشي زن ها وجود كه تال ش ها و فداكاري هاي بلكه همان طور كه مي بينيم‚ آنان در آماده كردن امكانات و زمينه هاي خانوادگي و تعليم و تربيت فرزندان به انگيزگي معتقدات اسال مي بسيار فراوان بوده و حتي در آن مورد كه مادران در اين جريان مسامحه مي كرده اند‚ به عنوان اينكه آنان از انجام وظيفه مادري كوتاهي كرده اند‚ مورد توبيخ قرار وظيفه اين انجام صورت در بالعكس و مي گرفته اند مذهبي مورد تحسين و تمجيد بوده اند; و اما نقش زنان در تمدن اسال مي هم‚ به طور مستقيم اساسي ترين نقش زن ها در تمدن اسال م از مسير علم و ادب و فرهنگ به

معناي عام آن بوده است.

ما در كتاب «اعال م النساء في عالمي العرب و اال سال م» در پنج مجلد تاليف عمررضا كحاله‚ در حدود سه هزار شخصيت زن را مي بينيم كه از طرق مختلف از عناصر فرهنگ اسال مي در تمدن بزرگ اسال م شركت كرده اند و نيز كتاب هايي مانند «بال غات النساء و سيرالسالكات المومنات الخيرات» تاليف ابوبكر الحصني و غيرذلك

روشنگر اين مطلب اند.

روژه گارودي: به نظر شما محبت و عشق ميان زن و وسيله تنها يا است هدفي جنبه داراي و اصيل مرد‚

اشباع غريزه جنسي است كه در مقدمه پديده با اهميت توالد و تناسل به جريان مي افتد؟

قضايايي عده يك با بايد مسئله اين جعفري: عال مه تحليل كه از حساسيت فوق العاده اي برخوردار است‚ عشق و محبت مفهوم دو بايد ما جمله: آن از شود. را در اين مورد از يكديگر تفكيك كنيم. مفهومي كه و روشن تر مي كند تبادر انسان ها ذهن به محبت از است ممكن لذا عشق. مفهوم از است درك تر قابل زيرا ندارد‚ منطقي تعريف به نيازي محبت بگوييم: مفهوم آن‚ يك امر بديهي است; در صورتي كه عشق تعريف غيرقابل دارد‚ كه پيچيدگي شدت جهت به محصول يك عشق كه جهت آن از پيچيدگي است. كيفي از اشتياق وصول در حد اعال به معشوق است همه اشتياق اين نيست‚ تصور قابل آن از باال تر كه و انديشه ها و تجسيم ها و معاني ها تداعي روابط‚ تصورات و اراده ها را در استخدام خود قرار مي دهد‚ مانند اينكه همه آنها عوامل كارگزار اشتياق مي باشند. شدت اشتياق گاهي به حدي است كه عاشق‚ معشوق خود را عنصر شخصيت خود تلقي مي كند كه محبوبتر از آن‚ چيزي در عناصر شخصيت خود نمي بيند. و اگر معشوق را حقيقتي باال تر از خود بداند‚ مي خواهد كه خود جزئي از آن معشوق‚ يا فاني در او بوده باشد. بحث در اينجا بيش از آنكه پاسخ اقتضا مي كند‚ مورد

نياز نيست.

محبت و مودتي كه خدا ميان زن و مرد قرار داده است‚ يك حقيقت اختصاصي است كه ميان هيچ يك از آن دو و ديگر واقعيات امكان پذير نيست. ممكن است علت بودن ضروري به مربوط مودت و محبت اين اصلي حكمت مقتضاي به كه باشد آدمي نسل بقاي تحقق و كشش اين است‚ آمده وجود به خداوندي متعالي جذبه شگفت انگيز را خداوند سبحان جزء آيات الهي

و مي فرمايد: روم سوره 21 آيه در و نموده معرفي لتسكنوا ازواجا انفسكم من لكم خلق ان آياته من اليها و جعل بينكم موده و رحمه ان في ذلك آليات براي كه است خداوندي آيات از و يتفكرون; لقوم شما از نفوس خود شما همسراني آفريده است كه به وسيله آن آرامش پيدا كنيد و ميان شما مهر و محبت و رحمت قرار داده است‚ قطعا در اين جريان شگفت

انگيز آياتي است براي مردمي كه مي انديشند.

با نظر به منشا اصلي اين محبت و مودت كه يك امر بايد گفت از ذاتي براي به راه انداختن تناسل است‚ حوزه ارزش ها بيرون است‚ زيرا اگر هم محبت مزبور‚ باال خره از يك عامل ضروري تصاعدي داشته باشد‚ پديده ها و و اختيار كه بدون آن‚ سرچشمه مي گيرد; فعاليت هاي بشري بهره اي از ارزش ندارند‚ در اين مهر و مودت دخالتي ندارد; و جريان خام و يك بعدي آن‚ مهر و محبت در همه جانداران وجود دارد. بنابراين‚ و مودت عالي و تصعيد يافته مرد به زن يا زن به مرد‚ از موقعي شروع مي شود كه از مجراي ضرورت تناسل باال تر رفته و به عنوان يك انسان داراي مزاياي اخال قي و فرهنگي واال پذيرفته شود. زيبايي حقيقتي است كه فوق العاده تاثير زن به مرد يا مرد به زن جذب در دارد و چون كشش به وسيله زيبايي اگر چه مي تواند

منشاء ارزش ها باشد ولي خود يك ارزش تكامل يافته نيست.

در آن هنگام كه زن يا مرد از مشاهده زيبايي محسوس هنگام اين در گردد‚ نايل معقول زيبايي درك به محبت و مهر معقول‚ زيبايي انگيزگي به مي تواند ارزشي به طرف خود داشته باشد‚ و اين نهايت آرمان امان خودكامگان و شهوت پرستان اگر است. انساني خواهد آن از را تكاملي استفاده نهايت بشر بدهند‚ امروزه در داشت ولي متاسفانه همان طوركه مي دانيد‚ جوامع زيادي كه حتي خود را پيشرفته ناميده اند‚ مهر و محبت ناب و اصيل و زيبايي محسوس و معقول و عده يك به را خود جاي يكديگر‚ با دو آن ارتباط

مفاهيم مبتذل و آرايش كاال داده است.

روژه گارودي: آيا به نظر شما زن هم مي تواند مانند مرد موفق به عرفان واال شود يا خير؟

تاريخ در عارفه زن هاي افراد آري. جعفري: عال مه اسال م فراوان بوده است. عبدالرحمان جامي در كتاب صاحب مي گويد: چنين (615 (صفحه نفحات اال نس طبقات آن كه از بعد سوم و هفتاد باب در فتوحات مردان عارف را ذكر مي كند‚ مي گويد: هر آن چه از اين بعضي از آنان زن اشخاص به نام مردها ذكر كرديم‚ هستند ولي نام مردان در اين موارد غلبه دارد‚ به يكي از عرفا گفته شد: ابدال چند نفرند؟ جواب داد: چهل هستند؟ مرد چهل نگفتي چرا شد: گفته او به نفرند‚ در جواب گفت: در ميان آنان زنان نيز وجود دارند. سپس جامي در همين كتاب (صفحه 677 تا 679) نام

تعدادي از زنان عارفه را مي آورد:

1. رابعه عدويه‚ 2. لبابه المتعبده‚ 3. مريم البصريه‚ 4. ريحانه والهه‚ 5. معاذه العدويه‚ 6. العابده‚ 7. شعرانه‚ .10 شاميه‚ رابعه .9 حفصه‚ كرديه .8ام .12 سيرين‚ اخت حفصه .11 حليمه‚ 14. زيتونه‚ 13. فاطمه نيشابوريه‚ حسان‚ زوجه علي ام .16 البردعيه‚ فاطمه .15والده محمد ام .17 خضرويه‚ بن احمد 18. فاطمه بنت شيخ ابوعبداهللا بن خفيف‚ ابي بكر‚ 19. فضه‚ 20. تلميذه سري سقطي‚ 21. تحفه 22. ام محمد‚ 23. بيبيك مرويه‚ بنت المثني‚ فاطمه .25 كعب‚ دختر .24 .28 27. امرئه مجهوله‚ 26. جاريه سوداء‚ مصريه امرئه مصريه‚30. امرئه .29 مجهوله‚ جاريه .33 حبشيه‚ جاريه .32 خوارزميه‚ امرئه .31 اخري‚

امرئه اصفهانيه‚ 34. امرئه فارسيه.

با توجه به معناي عرفان چه در قلمرو نظري و چه در نعمت اين از را زنان صنف نمي توان علمي‚ قلمرو الهي مستثني ساخت; زيرا همان گونه كه تاريخ اسال مي تعداد بسيار قابل توجهي از زنان را نشان مي دهد كه از حكمت و عرفان نظري برخوردار بوده اند‚ هم چنين افرادي فراوان از شخصيت هاي زن بيان مي كنند كه از عرفان عملي بهره مند بوده اند. در دوران خود ما بانواني را مشاهده كرديم مانند خانم امين اصفهاني و بعضي از شاگردان ايشان كه به هر دو مقام عرفان نظري و عرفان اين جانب‚ عرفاني جلسات در آمده اند. نايل عملي اشتياقي كه در زنان عارفه به فراگيري حكمت عرفان مشاهده مي شد‚ چندان تفاوتي با مردان نداشت. نهايت امر‚ صنف زنان پس از ازدواج به جهت تكاليف حياتي آشيانه خانوادگي از فرا رفتن به مقامات عالي عرفان و حكمت ناتوان مي گشتند‚ در عين حال عده اي قابل تكاليف به عمل كه اين به احساس با آنان از توجه نظري عرفان از شعبه اي نيز خانواده اعضاي اداره

است‚ لذا به مسير خود ادامه مي دادند.

زن از ديدگاه اسال م در قلمرو ارزش ها‚ هيچ گونه تفاوتي با مردها نداشته و در استعداد پذيرش فضايل عالي انساني با همديگر مساوي هستند

Eslam wa Zendegi 56.indd 9Eslam wa Zendegi 56.indd 9 18/05/2010 10:41:4918/05/2010 10:41:49

Page 10: Eslam wa Zendegi 56ic-el.com/faraji/EVZ/1056.pdfEEslam wa Zendegi 56.indd 1slam wa Zendegi 56.indd 1 118/05/2010 10:40:488/05/2010 10:40:48 ١۴٣١ ﺐﺟﺭ ١٣٨٩ ﺩﺍﺩﺮﺧ

شماره ۵۶ ژوئن ٢٠١٠ خرداد ١٣٨٩ رجب ١۴٣١ 1010

ادهخانو

ادهخانو

تلويزيون و كودكانتلويزيون و كودكان

تنوع و تعداد بر همچنان صنعت و گذرد مى روزها توليدات خود مى افزايد و بدون وقفه، يكى يكى آنها را به دست انسان ها مى سپارد و از دور، به نظاره عملكرد

انسان ها با اين تازه واردها مى نشيند. وارد است چندى كه عجيب است اى پديده تلويزيون تقريبا آسا معجزه اى گونه به و شده ها انسان زندگى همه خانه ها را اشغال كرده است; چنان كه توجه بيشتر همين به است. داشته معطوف خود به را انديشمندان دليل، گروهى از پژوهشگران آن را وسيله اى براى نابودى را آن ديگر گروهى مقابل، در دانند. مى انسانى جامعه توانمندى بردن باال و بخشيدن سرعت براى اى وسيله

بشر محسوب مى دارند. وقتى درباره تأثير تلويزيون بر كودك سخن مى گوييم، معنا اين به كنيم; مى بيان را بعدى دو نظرى واقع در كه مطلبى را درباره تلويزيون و مطلبى را درباره كودك بيان كرده ايم. بنابراين، الزم است هم قابليت هاى كلى تلويزيون مورد نظر قرار گيرند و هم قابليت هاى كلى

كودك.

قابليت هاى تلويزيون كسى نمى تواند مدعى شود كه تلويزيون براى كودكان صرفا خوب يا بد است. براى برخى كودكان در برخى شرايط، برخى برنامه هاى تلويزيونى زيان بخش است، براى ساير كودكان در همان شرايط يا براى همان كودكان در شرايط ديگر، تلويزيون مى تواند سودمند باشد. براى هاى برنامه بيشتر شرايط، اغلب در كودكان بيشتر تلويزيون خنثاست و زيان و يا سود خاصى ندارد; زيرا تلويزيون هم مثل ديگر مصنوعات بشرى كاركردهاى سه

گانه در دو بعد آشكار و نهان دارد: كاركردهاى مثبت كاركردهاى منفىكاركردهاى خنثى

عاملى صرفا نه تلويزيون بندى، تقسيم اين به توجه با است كه زندگى طبيعى انسان ها را به خطر اندازد و نه

وسيله اى است مطلقا براى پيشبرد اهداف بشر.

قدرت تلويزيون قواى همه كه است اى رسانه سو، يك از تلويزيون قرار تأثير تحت را وهم) و خيال (عقل، انسان ادراكى متمايزكننده هاى ويژگى از يكى رو، اين از دهد. مى ويژگى اين و است آن جذابيت و كيفيت تلويزيون تلويزيون را به قدرتمندترين رسانه جمعى از ساير رسانه

ها متمايز مى كند.

قابليت هاى كودك «كودك» به فرد داراى سنين بين 2/5ـ 12 ساله گفته مى

شود. بنابراين، با توجه به اين شرايط سنى: 1. كودك نسبت به تلويزيون، هم فعال است و هم منفعل. كودك نسبت به تلويزيون اين توانايى را دارد كه گزينشى برخورد كند. البته هرقدر كودك بزرگ تر مى شود اين

ويژگى بارزتر مى گردد.كامال نوجوانى و كودكى دوران در انسان ذهن .2

تأثيرپذير است و به راحتى شرطى مى شود. 3. اولين تجربه مستقيم كودك با تلويزيون، عموما از دو سالگى شروع مى شود; ابتدا به صورت تقليدى، بعد به انتخابگر سالگى سه در نهايت، در و اختيارى صورت

مى شود. 4. سن 2/5 سالگى ميانگين سن تماشاى منظم در كودكان

است. 5. در سن 6 سالگى، كودك معموال با تمامى رسانه هاى سمعى و بصرى آشنا مى شود و دل بستگى و ارجحيتى مى ايجاد وى در تلويزيونى هاى برنامه مورد در قوى

گردد. 6. توجه كودك به صفحه تلويزيون نه پيوسته است و نه منفعل. ميزان توجهى كه كودكان حاضرند به هر برنامه

مبذول دارند به طور مستقيم، بستگى دارد به اينكه سمعى ـ بصرى بودن آن، معناى خاصى برايشان داشته باشد و يا زمان كافى در اختيار آنها قرار بگيرد تا معنا و مفهوم ها برنامه شكل نگاه، اين از كنند. جذب را موردنظر

اهميت بسيارى دارد.

ايدئولوژى حاكم بر تلويزيون افكار دادن شكل براى اى وسيله عنوان به تلويزيون عمومى، با زير پوشش قرار دادن معضالت اجتماعى و مسائل مربوط به سياست داخلى و خارجى و همچنين با عرضه برنامه هاى تفريحى و نمايشى اش، نقش خود را مى نماياند، بدون توجه به نوع برنامه اى كه از آن پخش هاى مسابقه ها، موسيقى خبرى، هاى مجله شود; مى

تلويزيونى، نمايش مجموعه ها و مانند آن. پيام يك ارائه به ملزم حال، هر در ارتباطى وسيله اين ايدئولوژيك است. تعدد و گوناگونى روش ها و فنونى كه به وسيله برنامه سازان به كار گرفته مى شود در واقع بيانگر مجموعه اى از اصول و گرايش هاى ايدئولوژيك حاكم بر تلويزيون و يا به تعبير ديگر، مبين آن وظايف اصلى است كه در زمينه ايدئولوژى از سوى طبقه حاكم بر تلويزيون تعيين مى شود. اين ايدئولوژى منعكس كننده

وضع ملى، فرهنگى و سياسى خاص هر كشور است. كاركردهاى ميان از مذكور، مقدمات به توجه با اكنون كه منفى و مثبت كاركردهاى از برخى فقط چندگانه،

اهميت بيشترى دارند، ذكر مى شوند:

كاركردهاى مثبت تلويزيون 1. پركردن اوقات فراغت كودك

انسان ها هر سنى كه داشته باشند يك فعاليت اصلى و آن حول سن، آن در زمان گذراندن كه دارند محورى محور است. اين فعاليت اصلى در طول زمان (به خاطر طبع خاص انسان) براى انسان مالل آور مى گردد. اين تنوع اوال، بايد غير از آن فعاليت اصلى باشد; و ثانيا در اين به آسيبى تا باشد فعاليت آن زمان از خارج زمانى

فعاليت اصلى نرسد. به دليل آنكه اوقات فراغت براى همه انسان ها، بخصوص اين باشد، نيازها از بسيارى گوى پاسخ بايد كودكان، كاركرد تا وقتى مى تواند مفيد باشد كه جايگزينى براى

همه فعاليت هاى جنبى كودك نگردد. 2. تلويزيون و اجتماعى شدن

است. نمادهايى و ها شاخص داراى اجتماعى زندگى بدون شناخت نمادهاى اجتماعى، نمى توان در اجتماع

ــاز، توجه يكــى از مســائلى كه از ديربــون ــاى گوناگ انديشــمندان حــوزه هعلوم انســانى را به خود جلب كرده و موجب قلم فرســايى اين انديشــمندان شــده، مسئله «رابطه تلويزيون با كودك و نوجوان» اســت. مقاله حاضر ابتدا به ــون و برنامه هاى ــاى تلويزي قابليت هــاره نموده، ــان اش ــودكان و نوجوان كســپس برخى از تأثيرات مثبت و منفى ــودكان و نوجوانان از ــر ك تلويزيون بــات فراغت، جامعه ــه پركردن اوق جملــالل در فعاليت ــرى، يادگيرى، اخت پذيــر فيلم هاى ــودكان، و نيز تأثي ــاى ك هــوط به بزرگ ســاالن بر كودكان، و مربتأثير آگهى هاى تلويزيونى و خشــونت را مورد بررســى قرار داده و در پايان، ــاندن ــى براى به حداقل رس راه كارهايكاركردهاى منفى آن ارائه نموده است.

Eslam wa Zendegi 56.indd 10Eslam wa Zendegi 56.indd 10 18/05/2010 10:41:5118/05/2010 10:41:51

Page 11: Eslam wa Zendegi 56ic-el.com/faraji/EVZ/1056.pdfEEslam wa Zendegi 56.indd 1slam wa Zendegi 56.indd 1 118/05/2010 10:40:488/05/2010 10:40:48 ١۴٣١ ﺐﺟﺭ ١٣٨٩ ﺩﺍﺩﺮﺧ

1111 شماره ۵۶ ژوئن ٢٠١٠ خرداد ١٣٨٩ رجب ١۴٣١

«اجتماعى اجتماعى، زندگى مقدمه واقع، در زيست. شدن» است. تولد كودك مقارن با اجتماعى شدن اوست. همزمان بايد كند، مى رشد كودك كه نسبت همان به و پرورش رشد، زيرا باشد; داشته نيز اجتماعى رشد جامعه پذيرى سه ماهيت همراه در وجود كودك است. كودكى يعنى: سال هايى كه انسان راه و رسم زندگى را

مى آموزد. آموزد مى را شدن اجتماعى كودك كه جايى اولين خانواده است. ولى توان خانواده براى پاسخ گويى به اين نياز بزرگ ناچيز است. گرچه مدرسه در كنار خانواده تا به ولى كند، مى يارى راه اين در را خانواده اى اندازه دليل آنكه نياز كودك فراتر از اين حد است، باز هم اين ولى تلويزيون به خاطر كمبود به وضوح مشهود است; برنامه هاى فراگير و متنوع، بهترين وسيله اى است كه مى تواند اين نياز كودك را برطرف كند; زيرا تلويزيون واسطه اى فراگير است كه در دسترس همه كودكان قرار

دارد. 3. تلويزيون و آموزش و يادگيرى كودكان

و شناخت افزايش در مؤثر ابزارهاى از يكى تلويزيون آگاهى به شمار مى آيد. در حال حاضر، بر اساس نتايج يك مشاهده، روش به شده انجام تحقيقات از بسيارى معلم خوب با استفاده از تلويزيون به عنوان يك رسانه منتقل بهتر را خود اطالعات مراتب، به آموزشى كمك

مى كند تا صرفا از طريق روش هاى معمولى تدريس.

تلويزيون و تأثير منفى آن بر كودك و نوجوان 1. تأثير فيلم هاى مربوط به بزرگ ساالن بر كودكان

كودك در دنياى خاص خود زندگى مى كند و تا زمانى كه كودك است، بايد در اين فضا قرار داشته باشد. طبيعى است كه اگر فضاى بزرگ ساالن جايگزين دنياى كودك گردد، كودك را دچار تعارض درونى و «از خودبيگانگى»

مى كند. صرف را خود تلويزيون تماشاى زمان بيشتر كودكان مشاهده برنامه هاى بزرگ ساالن مى كنند. برخى از روان شناسان و روان كاوان احساس مى كنند مواجهه دايمى تأثير غيرطبيعى نحوى به تواند مى ها سرگرمى اين با محيط زندگى بزرگ ساالن را بر كودك تسريع بخشد و او را به اجبار به نوعى بلوغ زودرس بكشاند; بلوغى كه ويژگى هاى آن سردرگمى، عدم اعتماد به بزرگ ساالن، عدم حتى و ساالن بزرگ مسائل به سطحى رويكرد

تمايل به بزرگ شدن است. 2. اختالل بين فعاليت هاى كودكان

تماشاى صرف را زيــادى زمان مدت كه كودكانى فعاليت ديگر براى كمترى فرصت كنند، مى تلويزيون مى نظر به دارند. همساالن با تعامل و پرتحرك هاى رسد تماشاى تلويزيون جايگزين ديگر فعاليت هايى مى شود كه كودكان بايد به طور مستقيم با آنها درگير شوند; از قبيل رفتن به سينما، بازى كردن، مطالعه، گوش دادن يافته و ديگر سازمان هاى در ورزش راديو، شركت به

فعاليت هاى غيرسازمانى. 3. تأثير آگهى هاى تلويزيونى

يكى از جنبه هاى تماشاى تلويزيون كه زياد مورد توجه قرار گرفته، تأثير منفى آگهى هاى تبليغاتى تلويزيونى بر نگرش ها و عاليق كودكان (از نظر مصرف خوراكى ها) بين تفاوت توانند مى معموال ساله كودكان 3ـ4 است. اين با دهند. تشخيص را تجارى تبليغات و ها برنامه به تجارى تبليغات قصد از سالگى 8 تا كودكان حال، كه دارند اطمينان معموال كودكان نيستند. آگاه وضوح پيام هاى بازرگانى دقيق و درست است. آنها معموال نمى درك درستى به تبليغات از را ها شركت انگيزه توانند

كنند. خصوص در كودكان باورهاى بر تبليغات اين مشاهده تغذيه و نيز انتخاب آنها از مواد غذايى تأثير مى گذارد. كودكان نمى توانند درك كنند كه خوردن اين گونه مواد پوسيدگى و وزن افزايش سبب زياد قند داراى غذايى دندان هايشان مى شود. وقتى كودكان در معرض تبليغات مربوط به اين مواد خوراكى قرار گرفته و قدرت انتخاب داشته باشند به احتمال زياد آنها را انتخاب خواهند كرد، هاى خوراكى سبزيجات و ها ميوه كه بدانند اگر حتى

سالم ترى هستند. 4. رواج خشونت

خشونت: ابراز آشكار قدرت فيزيكى (با سالح يا بدون خواست عليه تحميلى اقدام ديگرى، يا خود عليه آن) در و شدن كشته يا ديدن صدمه ترس از مقابل طرف

واقع، صدمه زدن و كشتن است. بحث تلويزيون و خشونت در كودكان يكى از پر سر و صداترين موضوعات دنياى حاضر است، به گونه اى كه كمتر انديشمندى را مى توان يافت كه در اين موضوع داد

اجتماعى انديشمندى اگر بخصوص باشد، نداده سخن از برخى بيان حاضر بحث موضوع چون ولى باشد; و تفصيلى هاى بحث به است تلويزيون كاركردهاى

جزئيات اين معضل و مشكل اجتماعى وارد نمى شود.راه هاى مقابله با كاركردهاى منفى تلويزيون

گرچه به صفر رساندن كاركردهاى منفى تلويزيون امكان بود. تفاوت بى آنها به نسبت نبايد ولى نيست، پذير اين تا بست كار به را خود هم تمام بايد رو، اين از

كاركردهاى منفى به حداقل ممكن برسند. در پايان، به برخى از اين راه كارها اشاره مى گردد:

1 برنامه ريزى خانواده ها به گونه اى باشد كه كودكان كمترين فرصت را براى تماشاى برنامه هاى تلويزيونى،

آن هم برنامه هاى مخصوص بزرگساالن، داشته باشند.2 والدين و مربيان درباره اهداف آگهى هاى تجارى و اينكه چگونه بايد آنها را ارزيابى كنند، با كودكان حرف

بزنند.3 والدين همراه كودكان تلويزيون تماشا كنند و درباره داستان ها و اطالعات نمايش داده شده آن صحبت كنند; شده، ارائه تلويزيون در كه هايى موقعيت اينكه درباره يا باشد همخوان واقعى زندگى با است ممكن چگونه

نباشد، حرف بزنند. 4 انديشه ها و پيشنهادهايى را كه در برنامه هاى آموزشى كالس يا خانه در كه هايى فعاليت با شود مى ارائه صورت مى گيرد پى گيرى كنند. چنين فعاليت هايى به كودكان كمك خواهند كرد تا از اطالعاتى كه از تلويزيون

ارائه مى شوند فعاالنه تر استفاده كنند. هاى برنامه انواع ميان از كه كنند تشويق را كودكان 5تلويزيونى، دست به انتخاب بزنند; آنها را عالوه بر برنامه هاى كودكان، با اخبار، ويژه برنامه هاى علمى، فيلم هاى

كالسيك و برخى اخبار و رويدادها آشنا كنند.براى سنى نظر از كه ويدئويى نوارهاى از والدين 6كودكان مناسب است براى اوقاتى كه آنها در خانه هستند و يا زمانى كه تشخيص مى دهند يك برنامه تلويزيونى

مناسب طبع يا سن كودك نيست استفاده كنند.7 محدود كردن تماشاى تلويزيون كودكان بايد در دستور

كار برنامه هاى بهداشتى قرار گيرد.

Eslam wa Zendegi 56.indd 11Eslam wa Zendegi 56.indd 11 18/05/2010 10:41:5318/05/2010 10:41:53

Page 12: Eslam wa Zendegi 56ic-el.com/faraji/EVZ/1056.pdfEEslam wa Zendegi 56.indd 1slam wa Zendegi 56.indd 1 118/05/2010 10:40:488/05/2010 10:40:48 ١۴٣١ ﺐﺟﺭ ١٣٨٩ ﺩﺍﺩﺮﺧ

شماره ۵۶ ژوئن ٢٠١٠ خرداد ١٣٨٩ رجب ١۴٣١ 1212

كانهكود

كانهكود

گل لبخند براى توگل لبخند براى تو

فصل بهارفصل بهارفصل بهار استفصل بهار استاز درد و غصهاز درد و غصهدل بر كنار استدل بر كنار است

فصل قشنگ فصل قشنگ گل هاى ناز استگل هاى ناز استدرهاى شادىدرهاى شادى

در سينه باز استدر سينه باز استخنديدن گلخنديدن گل

با غنچه زيباستبا غنچه زيباستهر جا كه بينىهر جا كه بينىاميد فرداستاميد فرداست

با شاخه گل گفتبا شاخه گل گفتدل بى قرار استدل بى قرار استبلبل صدا زدبلبل صدا زدفصل بهار استفصل بهار است

جمشيد مقدمجمشيد مقدم

شعرشعر

چرا روى رودخانه پل مى زنند؟چرا روى رودخانه پل مى زنند؟

معلم: چرا روى رودخانه پل مى زنند؟ معلم: چرا روى رودخانه پل مى زنند؟ شاگرد : براى اينكه وقتى باران مى آيد شاگرد : براى اينكه وقتى باران مى آيد

ماهى ها بروند زيرش و خيس نشوند.ماهى ها بروند زيرش و خيس نشوند.

فيل هافيل هامعلم: فيل ها در كجاها پيدا مى شوند؟ معلم: فيل ها در كجاها پيدا مى شوند؟

شاگرد: آقا اجازه، فيل ها اون قدر شاگرد: آقا اجازه، فيل ها اون قدر بزرگ هستند كه اصال گم نمى شوند !!! بزرگ هستند كه اصال گم نمى شوند !!!

پسر شيطونپسر شيطون

صاحب باغ: پسر شيطون چرا رفتى صاحب باغ: پسر شيطون چرا رفتى باالى درخت زردآلو؟ االن به بابات باالى درخت زردآلو؟ االن به بابات

ميگويم . ميگويم . پسر : بابام باالى درخت آلبالو است. پسر : بابام باالى درخت آلبالو است.

گل چيدنگل چيدن پسرم اين گلها را از كجا آوردى؟ پسر: پسرم اين گلها را از كجا آوردى؟ پسر:

از باغ همسايه چيدم. همسايه ميداند از باغ همسايه چيدم. همسايه ميداند كه گلها را چيدى؟ پسر: پس چى كه كه گلها را چيدى؟ پسر: پس چى كه ميداند, تا همين دم در داشت دنبالم ميداند, تا همين دم در داشت دنبالم

مى دويد!!!!! مى دويد!!!!!

Eslam wa Zendegi 56.indd 12Eslam wa Zendegi 56.indd 12 18/05/2010 10:41:5418/05/2010 10:41:54

Page 13: Eslam wa Zendegi 56ic-el.com/faraji/EVZ/1056.pdfEEslam wa Zendegi 56.indd 1slam wa Zendegi 56.indd 1 118/05/2010 10:40:488/05/2010 10:40:48 ١۴٣١ ﺐﺟﺭ ١٣٨٩ ﺩﺍﺩﺮﺧ

1313 شماره ۵۶ ژوئن ٢٠١٠ خرداد ١٣٨٩ رجب ١۴٣١

گوجه فرنگى بهتر از گردو استگوجه فرنگى بهتر از گردو است

پسرم نگران نباش، اآلن تو را نجات مى دهمپسرم نگران نباش، اآلن تو را نجات مى دهم

ــيب از درخت يك روز زبل خان چند دانه سخانه اش چيد و آنها را در ظرفى گذاشــت تا ــيب ها براى حاكم هديه ببرد. در ميان راه ســل خان هم ــدند. زب ــرف جابه جا مى ش در ظــيب ها چند بار آنها را مرتب چيد؛ ولى باز ســل خان فرياد ــان حركت كردند.زب از جايشزد: «اى سيب هاى شيطان! اگر يك بار ديگر ــما را اين طرف و آن طرف برويد، خودم ش

مى خورم!» ــدند. زبل خان ــيب ها باز هم جابه جا ش اما ســه را خورد و ــده بود، هم ــه ديگر كالفه ش ك

فقط يكى از نزد حاكم برد.

ــكر كرد و دستور داد پاداش حاكم از او تشــحال و خوبى به او بدهند. زبل خان هم خوش

خندان به خانه برگشت.چند روز گذشــت و زبل خان با طمع گرفتن ــردو داخل يك ــاداش از حاكم، مقدارى گ پــبد گذاشــت و به طرف قصر حاكم به راه ســتانش را ــاد. اما در ميان راه يكى از دوس افتــد كه او ــد. وقتى دوســت زبل خان فهمي ديــردو مى برد، گفت: «بهتر نبود براى حاكم گبه جاى گردو، گوجه فرنگى هديه مى بردى؟» ــى فكر كرد و با خود گفت: «او زبل خان كم

راست مى گويد.»و به خانه برگشت، گردو را در خانه گذاشت و چند گوجه فرنگى داخل سبد ريخت و آنها

را براى حاكم برد. اما از شانس بد او آن روز حاكم اصال سرحال ــبد گوجه ديد، نبود و تا زبل خان را با آن ســرش بزنند تا ــا را بر س ــتور داد گوجه ه دس

ادب شود و ديگر از اين كار ها نكند.خدمتكاران هم سبد را از دست او گرفتند و ــرو كله اش زدند. يكى يكى گوجه ها را به ســن نوش جان كردن ضربه زبل خان هم ضمگوجه ها، تند تند مى گفت: «خدايا شكرت!» ــن صحنه حيرت كرده حاكم كه از ديدن ايــيد. زبل خان ــان پرس ــت را زبل خ ــود، عل بــما ــرار بود براى ش ــاب حاكم! ق گفت: «جن

ــتانم گفت ــى از دوس ــاورم؛ اما يك ــردو بي گــى بهتر از گردو اســت. حاال خدا گوجه فرنگرا شكر مى كنم كه او را سر راه من قرار داد؛ ــر و صورت در غير اين صورت اآلن تمام ســده من از ضربه گردو، زخمى و خون آلود ش

بود!»ــنيدن حرف زبل خان شروع كرد حاكم با شــام خوبى به او ــتور داد انع به خنديدن و دســل خان آن ــرط اينكه ديگر زب ــد به ش بدهن

طرف ها پيدايش نشود.

پسر زبل خان در نزديكى يك چاه با دوستانش بازى مى كرد كه ناگهان در چاه پر از آب افتاد و شروع كرد به ناله و زارى. دوستان او به سرعت سراغ پدرش رفتند و او را بر سر چاه آوردند.

زبل خان سرش را داخل چاه كرد و گفت: «پسرم! االن تو را نجات مى دهم. فقط كمى صبر كن و جايى نرو تا من بروم از ده بااليى طناب بياورم و با آن تو را باال بياورم!»

Eslam wa Zendegi 56.indd 13Eslam wa Zendegi 56.indd 13 18/05/2010 10:41:5818/05/2010 10:41:58

Page 14: Eslam wa Zendegi 56ic-el.com/faraji/EVZ/1056.pdfEEslam wa Zendegi 56.indd 1slam wa Zendegi 56.indd 1 118/05/2010 10:40:488/05/2010 10:40:48 ١۴٣١ ﺐﺟﺭ ١٣٨٩ ﺩﺍﺩﺮﺧ

15شماره ۵۴ آوریل ٢٠١٠ فروردین ١٣٨٩ ربیع الثانی ١۴٣١ 1414

كزمر

بار اخ

كزمر

بار اخ

ــنبه 24 آپريل 2010 و ــالمى انگليس از روز ش مركز اســرم (ص) ، ــهادت دخت گرامى پيامبر اك ــالروز ش درســب ، ميزبان حضرت فاطمه زهرا (س) به مدت چهار شهيئت جوانان بنى هاشم لندن و جمع كثيرى از ارادتمندان به خاندان اهل بيت عصمت وطهارت عليهم السالم بود. در اين مجالس سوگوارى كه به همت هيئت جوانان بنى ــم لندن و بمنظور حفظ شعائر اسالمى و در سالروز هاشــهادت حضرت فاطمه زهرا (س ) كه به روايتى در 13 شــد ؛ برگزار شده بود ، ارادتمندان جمادى االولى مى باشبه حضرت صديقه كبرى فاطمه اطهر(س) از اقصى نقاط ــوگ ام ــه گرد هم مى آمدند تا در س ــهر لندن و حوم ش

االئمه (ع) به عزادارى بنشينند .بنا برهمين گزارش در اين مجالس هر شب پس از قرائت ــخنرانان در خصوص ــى ازكالم اهللا مجيد، يكى از س آياتــب آن بزرگوار و مصايبى كه بر او حادث فضايل و مناق

شده بود به سخنرانى مى پرداختند .اين گزارش همچنين حاكى است حجج اسالم والمسلمين ــى ، بهمن پور و ــاء الدين مك ــيد ضي ــان برهان ، س آقايــخنرانان چهار شب مراسم سوگوارى محمدى عراقى س

ــد و در پايان ــرا(س) بودن ــهادت حضرت فاطمه زه شــخنرانى ، مداحان جوان اهل بيت عصمت وطهارت از سهيئت جوانان بنى هاشم آقايان فتوحى ، ارژنگ و مواليى ــعار ونوحه و ذكر مصائب خاندان اهل بيت با قرائت اش

(ع) به مرثيه خوانى وعزادارى مى پرداختند .

برپايى مجالس سوگوارى سالروز

شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) از سوى هيئت جوانان بنى

هاشم لندن در مركز اسالمى انگليس

برگزارى مراسم سوگوارى سالروز شهادت ام االئمه حضرت فاطمه زهرا (س) در مركز اسالمى انگليس

ــت. زهرا زالل كوثر و ترنم ــت .زهرا عصاره عصمت و آيينه پاكى اس فاطمه ، فاطمه اسباران وحى! و هميشه جارى است. اى بهار كوتاه! در شكوه مقام تو حيرانيم كه معنويت ــه مى زند. اين دنياى خاكى شايان ميزبانى چشمه ــتان خانه ات بوس و معرفت به غبار آسسار هميشه جارى تو را نداشت و تو در آيينه زخم ها و داغ ها و در هجران پدر غريبانه زيستى و در وداع شبانه ات با پهلويى شكسته، خانه گلين را به اميد آغوش بهشتى پدر ــه زهرا (س)دخت حضرت ــهادت حضرت صديقه كبرى فاطم ترك گفتى . سالروزش

رسول اكرم (ص)برهمه عاشقان وشيفتگان مومن و مسلمان تسليت باد.

ــالمى انگليس همراه با همه دلسوختگان وسوگواران ام االئمه حضرت صديقه مركز اساطهر فاطمه زهرا (س) در سراسر جهان اسالم در سالروز شهادت آن بزرگ بانوى اسالم ــول اكرم (ص) ، مراسم سوگوارى وعزادارى در مجالس مختلف به و دخت گرامى رسزبانهاى فارسى و عربى و انگليسى و اردو به پا داشت و همراه وهمگام با مسلمانان مقيم بريتانيا و ارادتمندان به اهل بيت عصمت و طهارت از روز جمعه 14 ماه مى 2010 به

مدت چهار شب به سوگ نشست .ــى برگزار گرديد ، هرشب آقاى مصطفى ــوگوارى كه به زبان فارس در ويژه مجالس ســين آياتى از كالم اهللا مجيد ــى از قاريان بين المللى قرآن كريم با نواى دلنش ــان يك مرجــاخت و سپس حجت االسالم والمسلمين بهمن پور فضاى مجلس را عطر آگين مى ســليت سالروز شهادت اسوه و الگوى زنان عالم ، ــالمى لندن با عرض تس رييس كالج اسحضرت صديقه كبرى فاطمه زهرا سالم اهللا عليها ، پيرامون شخصيت ، فضائل و مناقب

ايشان به ايراد سخنرانى مى پرداخت. ــب پس از سخنرانى ، سوگواران ام ابيها از مرثيه خوانى مداح بنا برهمين گزارش هرشــب بهره مى بردند و با ــيد محمدرضا ميرطال ــل بيت عصمت وطهارت آقاى حاج س اه

برپايى مراسم عزادارى ، در سوگ دختر گرامى رسول اكرم (ص) مى گريستند.ــالم ــوگوارى به زبان عربى نيز ، حجت اس بنا بر همين گزارش در ويژه برنامه هاى ســخنانى به ذكر فضايل ــته عرب زبان با ايراد س ــبر ، يكى از سخنرانان برجس ــم ش هاشــالم حضرت فاطمه (س) به عنوان اسوه ــته بانوى اول اس ــخصيت برجس ومناقب وشوالگوى بانوان مسلمان جهان مى پرداخت و در ادامه برنامه آقاى سيد جعفر موسوى به

مرثيه خوانى وعزادارى مى پرداخت.در برنامه هاى ويژه انگليسى واردو نيز كه بمناسبت سالروز شهادت حضرت زهرا (س) در مركز اسالمى انگليس برگزار گرديد حجج اسالم آقايان سيد عباس رضوى و محمد ــفا در خصوص شخصيت حضرت زهرا (س) و وجود مبارك آن حضرت در ترويج ش

وگسترش اسالم به سخنرانى مى پرداختند.ــت وطهارت بويژه ــمگير ارادتمندان اهل بين عصم ــت كه حضور چش ــايان ذكر اس شــوگوارى حضرت فاطمه زهرا (س) وشركت درمراسم جوانان ونوجوانان در مراسم س

عزادارى وسينه زنى ؛ حال وهواى معنوى خاصى را به اين مجالس بخشيده بود. ــوگواران حضرت فاطمه زهرا (س) ، نماز مغرب وعشا را ــم هرشب ، س در پايان مراس

به جماعت اقامه مى كردند.

Eslam wa Zendegi 56.indd 14Eslam wa Zendegi 56.indd 14 18/05/2010 10:42:0218/05/2010 10:42:02

Page 15: Eslam wa Zendegi 56ic-el.com/faraji/EVZ/1056.pdfEEslam wa Zendegi 56.indd 1slam wa Zendegi 56.indd 1 118/05/2010 10:40:488/05/2010 10:40:48 ١۴٣١ ﺐﺟﺭ ١٣٨٩ ﺩﺍﺩﺮﺧ

1515شماره ۵۴ آوریل ٢٠١٠ فروردین ١٣٨٩ ربیع الثانی ١۴٣١ 14

ــت هفتگى فارسى زبانان مقيم لندن چهل و نهمين نشســركت در مباحث آزاد دينى ، ــا حضور عالقمندان به ش بــى و اجتماعى ؛ در روزجمعه هفتم ماه مى 2010 فرهنگ

در مركز اسالمى انگليس برگزار گرديد.در اين برنامه ، پس از تالوت آياتى از قرآن كريم ، دكتر ــالمى لندن به ــد جاللى مدير طرح وبرنامه كالج اس احمــطوح ارائه دومين بخش از مطالب خود تحت عنوان " س

مختلف معانى قرآنى " پرداخت . ــخنان خود به طرح خالصه اى دكتر جاللى در ابتداى س

ــته پرداخت و ضمن ــده در هفته گذش از مطالب ارائه شــن هرچه بهتر اليه هاى ــرح كردن مثالهايى براى تبيي مطــرآن كريم ، تاكيد كرد كه تنها ــف معنايى از آيات ق مختلــش پذيرش اليه هاى گوناگون فهم و زبان قرآنى گنجاي

ادراك از معانى مختلف را دارد. ــه ، تعدادى از حاضرين سواالت خود در پايان اين جلســواالت وشبهات آنان را مطرح كردند و دكتر جاللى به س

پاسخ داد.

برگزارى چهل و نهمين نشست هفتگى فارسى زبانان در مركز اسالمى انگليس

چهل و هشتمين نشست هفتگى فارسى زبانان مقيم لندن ــركت در مباحث آزاد دينى ، ــا حضور عالقمندان به ش ب

ــى و اجتماعى ؛ در روزجمعه 30 آپريل 2010 در فرهنگمركز اسالمى انگليس برگزار گرديد.

در اين برنامه ، پس از تالوت آياتى از قرآن كريم ، دكتر ــالمى لندن كه ــد جاللى مدير طرح وبرنامه كالج اس احمــت طى چهار جلسه در برنامه هاى ديدار هفته به قرار اســطوح مختلف معانى ارائه مطالب خود تحت عنوان " س

قرآنى " بپردازد ، سخنان خود را آغاز كرد . ــر اينكه براى درك معانى ظاهرى دكتر جاللى با تاكيد بــه بيشترى در اليه و باطنى قرآن ، نياز به مطالعه و انديشــد ، ــات الهى و آيات قرآنى مى باش ــاى عميق تر كلم هــت : براى رسيدن به اين هدف ابتدا بايد زبان اظهار داشقرآن را دانست . چراكه مساله زبان خود پديده اى بسيار وسيع و عميق و به يك معنا مرز ميان آسمان وزمين است و تحليل زبان در شناخت انديشه هاى بشرى نقش بسيار ــانى در زندگى زمينى و فيزيكى خود مهمى دارد. هر انسبا يك سرى واقعياتى روبروست كه با آن زندگى مى كند ــرى مفاهيم وآموزه هاى غير خاكى و از طرفى با يك ســتى و زندگى روبروست كه از آن به مفاهيم از معناى هســاله زبان در ــود . از اينرو اهميت مس ــمانى ياد مى ش آســمان و رابطه ميان آن دو براى تشريح مرز ميان زمين وآس

حاالت غير قابل لمس است.

ــطوح معانى آيات ــريح درك بهتر س دكتر جاللى در تشــتناد ــوره حمد قرآن كريم اس ــى و زبان قرآن ، به س قرآنــت : براى مثال در اولين آيه سوره حمد كرد و اظهار داشــتايش ــى ظاهرى آيه به ما مى فهماند كه حمد وس ، معنــت . ولى در اليه عميق تر معناى براى خداى عالميان اســاء همه ستايش اين آيه ، زبان قرآن به مى آموزد كه منشها به خداى متعال باز مى گردد. مدير طرح وبرنامه كالج اسالمى لندن در ادامه سخنان خود با ذكر مثالهاى ديگرى ــعار شاعران بزرگى ــتفاده از اش از آيات قرآن كريم و اســطوح ــتر س ــون مولونا و حافظ به تبيين هرچه بيش همچمختلف معانى قرآنى و زبان ويژه قرآن كريم اشاره داشت و تاكيد نمود كه وقتى انسان به سطوح معانى مختلف در ــاى گوناگون قرآنى دقت مى نمايد ، به اين حقيقت مثالهــه خداوند در قرآن ــه چرا مطالبى را ك ــت مى يابد ك دســط با همين زبان قرآنى قابل طرح كريم طرح نموده ، فق

است و الغير.ــه ، تعدادى از حاضرين سواالت خود در پايان اين جلســواالت وشبهات آنان را مطرح كردند و دكتر جاللى به س

پاسخ داد.

برگزارى چهل و هشتمين نشست هفتگى فارسى زبانان

در مركز اسالمى انگليس

ــان مقيم ــى زبان ــت هفتگى فارس ــل و هفتمين نشس چهــه " با حضور عالقمندان ــدن تحت عنوان " ديدار هفت لنــركت در مباحث آزاد دينى ، فرهنگى و اجتماعى ؛ به شدر روزجمعه 23 آپريل 2010 در مركز اسالمى انگليس

برگزار گرديد.در اين برنامه ، پس از تالوت آياتى از قرآن كريم ، حجت ــلمين بهمن پور رييس كالج اسالمى لندن االسالم والمســود تحت عنوان " ــه پنجمين بخش از مطالب خ به ارائزندگى پس از زندگى " به تشريح مساله برزخ پرداخت. ــالمى لندن در ابتداى سخن خود با اشاره رييس كالج اســات گذشته به تشريح مساله مرگ به خالصه اى از جلســمانى و آماده شدن روح براى رفتن به دنيايى جديد جســانهاى ناپاك پس از ــت : روح انس پرداخت واظهار داشــتگان الهى كه در دنياى قبلى تحت مرگ با دو تن از فرشــد ، مواجه مى شوند عنوان نكير و منكر از آنها ياد مى شــان همچون رعد و تندى نگاهشان مثل كه هيبت صدايشــمان است. اينان ماموريت دارند تا پرونده اعمال برق آسآنان را بررسى نمايند و شخصيتشان را رتبه بندى نمايند ــكن و مأواى و نوع زندگى آنان را در عالم مردگان و مســخصيت در اين دنياى جديد چه ــخص نمايند.اما ش مشــه چيز در اينجا ــخصيت آدم ها را چ ــى دارد؟ و ش معنايــخصيت آنان با ــد؟ در دنيا كه بودند ش ــخص مى كن مشــاس ، خانه ، اتوموبيل ــى چيز ها از قبيل ثروت ، لب بعضــى ، روابط ، موقعيت اجتماعى ، فرهنگى ، ادبى و سياس

اجتماعى ، علم و بيان و تجربيات گوناگون ارتباط مستقيم داشت . اما در اين دنيا بعيد است كه براى فرشتگان الهى ــد. اينجا عالم ملكوت خداست چنين چيز هايى مهم باشــؤال آنان ــت. و لذا اولين س ــا همه چيز خداس و در اينجــت: و لذا سوال مى كنند كه بگو پرودگارت هم از خداســتى وچه ــت؟ پيامبرت كه بوده و اهل كدام دين هس كيســمانى را تالوت مى كرده اى؟ عمرت را در چه كتاب آســت ــرده اى و مال خود را از كجا به دس ــى صرف ك راه

آورده اى و در چه راهى خرج كرده اى؟ــلمين بهمن پور با تاكيد بر اينكه ــالم والمس حجت االســؤال ها و ــتگان الهى در پى آنند تا با اين س در واقع فرشــمار ، تا اعماق وجود او پيش روند ــش هاى بى ش پرســتجو كنند ، ــان را جس ــخصيت انس و اليه هاى عميق شــخى ــان هر بار كه تالش مى كند پاس افزود : از اينرو انســته بدهد و به دروغ ــالف آنچه كه در باطنش نقش بس خــت كند شعله توجيهى كه به درد آن دنيا مى خورد درســم از وجود نكير و منكر دو ملك الهى بر مى اى از خشــزد و همچون تازيانه اى از آتش بر روح او فرود مى خيآورد .بطوريكه چنان دردناك و سوزاننده است كه گويى ــه اين دو ملك را ــود. چرا ك قبرش مملو از آتش مى شــه هيچ وجه نتوان فريفت، دروغ گفتن به آنها دردناك و بعذاب آور است، انگار او را از خودش بهتر مى شناسند. ــر آنقدر با او كلنجار مى روند و آنقدر ضمير به هر تقديخود آگاه و نا خودآگاهش را زير و رو مى كنند و آنقدر

حقيقت كارهاى نيك و بدى را كه در دنيا انجام داده مى كاوند تا اليه هاى درونى شخصيتش بر او آشكار شود.اما ــرتش نمى افزايد،آنچه دريغا آنچه كه مى بيند جز بر حســاخته با آنچه كه در اين طرف ديوار او در دنيا از خود ســيار ناسازگار است. برزخ معنا و مفهوم و اهميت دارد بســاس تنگى و تاريكى مى كند. گويى نكير و ــديدا احس شمنكر ديواره هاى قبر را بر او مى فشارند. ناگهان از درون ــود و نوعى وجودش دريچه اى به آتش دوزخ باز مى شآگاهى عميق اما وحشت آفرين نسبت به آينده اى دور به تمام وجودش سرايت مى كند و حس مى كند كه نكير و منكر از قبرش پنجره اى به دوزخ باز كرده اند كه حرارت و عذاب جهنم از روزن آن به درون قبرش مى وزد.مرگ! ــت براى اينجا، اما افسوس كه دست چه واژه زيبايى اســت. آنچه هست جهنمى است سخت و تحمل نيافتنى اســخت تر و ــر ، اما دور نماى آينده آن از اين هم س ناپذيــتناك تر است. لذا از اعماق وجودش دعا مى كند: وحش

يارب ال تقم الساعة ، پرودگارا ! قيامت را به پا مدار. ــه ، تعدادى از حاضرين سواالت خود در پايان اين جلســالم والمسلمين بهمن پور را مطرح كردند و حجت االس

به سواالت وشبهات آنان پاسخ داد.ــده دربرنامه هاى ــى توانند مباحث ارائه ش عالقمندان مديدار هفته را در سايت اينترنتى مركز اسالمى انگليس به

آدرس : www.ic-el.com دنبال نمايند.

ادامه بحث " زندگى پس از زندگى " در چهل و هفتمين نشست ديدار هفته فارسى زبانان در مركز اسالمى انگليس

Eslam wa Zendegi 56.indd 15Eslam wa Zendegi 56.indd 15 18/05/2010 10:42:0418/05/2010 10:42:04

Page 16: Eslam wa Zendegi 56ic-el.com/faraji/EVZ/1056.pdfEEslam wa Zendegi 56.indd 1slam wa Zendegi 56.indd 1 118/05/2010 10:40:488/05/2010 10:40:48 ١۴٣١ ﺐﺟﺭ ١٣٨٩ ﺩﺍﺩﺮﺧ

Eslam wa Zendegi 56.indd 16Eslam wa Zendegi 56.indd 16 18/05/2010 10:42:0518/05/2010 10:42:05